زبانهای ایرانی
زبانهای ایرانی که در محدودهٔ بزرگ جغرافیایی جای گرفتهاند، زبانهای خویشاوندی هستند که از زبانی مشترک و کهن که زبان «مادر» نامیده میشود مشتق شدهاند.
وحدت تبار و منشأ، همسانی واژههای بنیادی و اصول ساخت دستوری این زبانها، برهان خویشاوندی آنهاست. در انتساب زبانها به گروه زبانهای ایرانی معیار زبانشناختی مورد نظر است نه مرزهای جغرافیایی یا سیاسی کنونی ایران. از اینرو مثلاً زبان آسی که در قفقاز گویشور دارد، لهجهٔ یغنابی که در درههای یغناب بدان سخن میگویند و زبان پشتو که در افغانستان متداول است، از لحاظ علمی و زبانشناسی جزو زبانهای ایرانی به شمار میآیند. اما زبانهای ترکی و عربی که در بخشهایی از ایران کنونی صحبت میشود، از لحاظ تبار جزو زبانهای ایرانی نیستند.
در یک تقسیمبندی قراردادی سه دوره برای زبانهای ایرانی مشخص میشود.
دورهٔ اول که به آن دورهٔ باستان میگویند، از دورانی آغاز میگردد که نخستین نشانههایی از زبانهای ایرانی بر جای مانده است و تا اواخر دورهٔ هخامنشی ادامه مییابد. دو زبان عمدهای که آثار ارزندهای از آنها در دست داریم، یعنی زبان فارسی باستان که زبان سنگنوشتههای هخامنشی است و زبان اوستا که زبان کتاب دینی زردشت است، به این دوران تعلق دارند.
زبانهای این دوره، همچون زبانهای همزمان و خویشاوندان دورشان (سنسکریت، یونانی باستان و...) دستور زبان پیچیدهای دارند که در آنها اسم در هفت یا هشت حالت صرف میشود، فعل صیغههای پیچیدهای دارد، جنس، یعنی مذکر، مونت و خنثی در دستور زبان نقش بازی میکند و در شمار به جز مفرد و جمع، تثنیه نیز وجود دارد.
دورهٔ میانه از اواخر دورهٔ هخامنشی آغاز میگردد و تا اوایل دوران اسلامی ادامه دارد. زبانهای این دوره، بنا بر موازین زبانی و جغرافیایی، به دو گروه شرقی و غربی تقسیم میشوند. در گروه زبانهای شرقی به زبانهای سغدی، خوارزمی، سکایی و بلخی میتوان اشاره کرد. در گروه زبانهای غربی، زبان پارتی یا پهلوی اشکانی و زبان پهلوی ساسانی یا پهلوی جنوبی را میتوان نام برد.
زبانهای ایرانی در این دوره تحولی شگفت مییابند. دستگاه آوایی زبان بسیار ساده میشود، صرف اسم از میان میرود، وجود افعال حالت بسیار سادهتری پیدا میکنند، جنس دیگر وجود ندارد و تثنیه از شمار حذف میگردد و زمینه برای سر برافراختن دُرّ دری آماده میگردد. دورهٔ جدید زبانهای ایرانی آغاز میشود و زبانی پرورده و استحکام یافته، یعنی زبان شیرین فارسی در دورهٔ جدید نشو و نما مییابد، تا از زبان شعر، ادب، فرهنگ، دانش، دین، عشق و عرفان گردد.
از کتاب «زبان، فرهنگ و اسطوره»
مجموعه مقالات ژاله آموزگار
نشر معین
صفحات ۱۲ و ۱۳