- ب ب +

ممشاد

 ممشاد مخفف محمشاد است و محمشاد مخفف محمدشاد. شاید معروفترین صاحبان این نام ممشاد دینوری باشد* و دیگر ابوبکر محمد بن محمشاد، رئیس طایفهٔ کرامیّه. مرحوم قزوینی در تعلیقات چهارمقاله (ص ۲۴۷) فرموده‌اند که "محمشاد در اعلام طایفهٔ کرامیّه بسیار دیده می‌شود".
در گذشته در آنچه دربارهٔ اعلام ایرانی شد الازار جنید شیرازی نوشته‌ام متعرض بحث دربارهٔ این پسوند نیز شده‌ام. گمان می‌کنم این پسوند در اصل ترکیبی باشد از دو پسوند تصغیر یا تحبیب، یعنی پسوند ش و پسوند اد. پسوند اد (و صورت کهنتر آن، ات و āta) در نامهای مصغر ادوار قبل از اسلام رایج بوده است، مانند مهراد. از پسوند ش نیز شواهدی به دست است، مانند ماهُش در قبل از اسلام که مصغرِ اسمی مرکب با ماه است و حمش در بعد از اسلام که مصغر محمد است.
حال چون نامهایی بوده‌اند که با تو پسوند تصغیر ساخته می‌شده‌اند، مانند علکویه مصغر علی، گمان بنده این است که ممکن است ابتدا نامهایی با دو پسوند تصغیر ش و اد ساخته شده باشد و سپس حاصل ترکیب این دو پسوند در نزد اهل زبان یک پسوند تصور شده باشد، یعنی شاد، و سپس این شاد مستقلاً در ساخت نامهای مصغر به کار رفته باشد.
در سمنان و شاهرود و بعضی نواحی خراسان به جای آنچه در تهران "محمد اینا" یا "ممّده" می‌گویند، محمدشون گفته می‌شود، یعنی محمدشان (در بعضی نواحی خراسان تلفظ آن در نزد برخی شا است، حسب آنچه دوست عزیز، آقای ریوندی فرمودند). آیا ممکن است این شان/شا با آن شاد ارتباطی داشته باشد یا اگر نه، آن نیز از زمرهٔ پسوندهای تصغیر باشد؟ شاید بتوان جزء دوم نام enigmatic ایرانشان بن ابی‌الخیر را نیز در چنین پسوندهایی جست. به عبارت دیگر، محتمل است که شان/شا نیز یکی از پسوندهای تصغیر ما بوده باشد (اگر تلقی بنده از کاربرد  شان در نواحی قومس و خراسان غلط نبوده باشد). در هر حال، مقایسه با کرماشان که بعضی کرده‌اند کمکی به حل مسأله نمی‌کند.
 
امیدوارم این چند سطر، که در این ایام وحشت (به معنای قدیم و جدید آن) یکباره به ذهنم خطور کرد، یکسره مهمل نبوده باشد. تا داوری استادان، علی‌الخصوص جناب استاد صادقی، که در این باره تتبعات وسیع و تحقیقات عالی فرموده‌اند، چه باشد.
 
* صوفیهٔ دینور مشهور بوده‌اند. به ثمار القلوب ثعالبی، ذیل تعبیر، و اوایل کتاب تاریخ بیهق (احتمالاً حدود ص ۳۰ از چاپ مرحوم بهمنیار؛ کتاب در دسترسم نیست) رجوع فرمایند. (چاپ مرحوم بهمنیار، ص ۲۸، چاپ آقای دکتر ساکت، ص ۴۲. یادآوری آقای دکتر ساکت.)
 
ذیل: دوستان مازندرانی و خراسانی می‌فرمایند که ما از شان در محمدشان و جز آن تصغیر نمی‌فهمیم. چون نسبت به آن لهجات شم درستی نداشتم، در این جا خطا کرده‌ام، ولی اینکه شان در ایرانشان چیزی مانند شاد باشد در ممشاد و بابشاد و اسفکشاد و جز آنها گویا نامحتمل نیست؛ شاید از صورتی مثل شا با افزودن نون، مانند کلماتی مثل زمین. شاید.
 
سید احمدرضا قائم‌مقامی