- ب ب +

بررسی سروده‌های فارسی تاریخ بیهقی

در بیش از یک‌چهارم سروده‌های فارسیِ تاریخ بیهقی اختلافاتی در ضبط ابیات در دو تصحیح فیّاض و یاحقّی ـ سیّدی دیده می‌شود که به اختلاف معنی انجامیده ‌است.
 تاریخ بیهقی از دو جنبۀ تاریخی و ادبی اهمیت دارد. ابوالفضل بیهقی برای تأثیر بیشتر گزاره‌های تاریخی، از ابیات فارسی و عربی، آیات، احادیث، امثال و حکم و مواردی از این دست استفاده کرده است که سهم ابیات فارسی 321 بیت است. این کتاب تاکنون شش بار تصحیح شده است (رک. پی‌نوشت: جدول شمارة 1). 1 نخستین تصحیح این کتاب را مورلی و کاپیتان ناسولیس در 1862 میلادی و آخرین تصحیح را محمدجعفر یاحقّی و مهدی سیّدی در 1388 شمسی انجام داده‌اند.
 
یکی دیگر از تصحیح‌های ششگانۀ تاریخ بیهقی، تصحیح فیّاض است که در سال 1350 به چاپ رسید. متأسفانه مرحوم فیّاض پیش از چاپ نسخۀ تصحیح‌شده‌اش از دنیا رفت و فرصت نیافت مقدمه‌ای برای تصحیح خود بنویسد و نسخه‌های خطّی خود را معرفی کند. ازاین‌رو با توجه به مقدمۀ یکصد و پنجاه‌ و دو صفحه‌ای یاحقّی ـ سیّدی پی‌می‌بریم که فیّاض از دوازده نسخه با علائم اختصاری A, B, C, D, E, F, G, H, K, M, N, O استفاده کرده ‌است (رک. بیهقی، 1394: صد و هشت). یاحقّی و سیّدی نیز برای تصحیح جدید تاریخ بیهقی از بیست و چهار نسخه استفاده کرده‌اند که عبارت است از: یازده نسخۀ خطّی نویافتۀ خودشان، هفت نسخۀ خطّی فیّاض، چاپ‌های پنجگانۀ پیشین و متن عربی تاریخ البیهقی به ترجمۀ یحیی الخشاب و صادق نشأت (رک. همان: صد و چهل‌ و پنج ـ صد و چهل ‌و شش).
 
از میان هیجده نسخۀ خطّی، پنج چاپ پیشین و ترجمۀ عربی تاریخ بیهقی که یاحقّی و سیّدی در فرایند تصحیح از آن بهره برده‌اند، دو نسخۀ C و N قدمت بیشتری دارد (رک. همان: صد و یازده ـ صد و شانزده). بقیۀ نسخ یا تاریخ ندارد یا تاریخ کتابت همگی به بعد از سال 1200 قمری برمی‌گردد. گفتنی است این دو نسخۀ قدیمی از نسخِ در اختیارِ فیّاض بوده است؛ بنابراین یاحقّی و سیّدی اگرچه در جمع‌آوری نسخه‌های خطّی ازنظر کمیّت، برتری درخور توجهی دارند، نسخه‌ها ازنظر قدمت هیچ‌گونه امتیازی بر نسخه‌های استفاده‌شدة فیّاض ندارد. آنان علاوه‌بر نسخه‌های مورد استناد خود، از بیست و شش نسخۀ دیگرِ تاریخ بیهقی سخن گفته‌اند که بیست و یک مورد آن‌ را شناسایی و معرفی کرده و دربارة پنج نسخۀ دیگر فقط به خوانده‌ها یا شنیده‌های خود بسنده کرده‌اند (رک. همان: صد و سی ـ صد و سی ‌و دو). در میان این بیست و شش نسخه که از آن‌ استفاده نکرده‌اند، سه نسخۀ موزۀ بریتانیا (ظاهراً سدۀ 10 ق)، کتابخانۀ ملّی پاریس (تاریخ کتابت 1019 ق) و کلکته (تاریخ کتابت 1040 ق) دیده می‌شود. این سه نسخه ازنظر تاریخ کتابت از نسخه‌های N و C کهن‌تر یا دست‌کم با آنها هم‌زمان است؛ به نظر می‌رسد اگر این دو مصحّح در انتشار تصحیح خود اندکی درنگ داشتند و متن خود را با این سه نسخه مقابله می‌کردند، به قول بیهقی «این تاریخ از لونی دیگر آمدی». ازاین‌رو نباید بر بیهقی‌پژوهانی که هنوز در استفاده از تصحیح یاحقّی ـ سیّدی به‌عنوان منبع اصلی پژوهش در تاریخ بیهقی تردید دارند، خرده گرفت. 2 گفتنی است هیچ نسخه‌ای از تاریخ بیهقی شناسایی نشده ‌است که تاریخ کتابت آن مربوط به قبل از قرن نهم باشد. ازاین‌رو، نسخ موجود بیش از چهارصد و پنجاه سال با زمان تألیف کتاب فاصله دارد؛ بنابراین به دلایل نسخه‌شناسی، هیچ‌کدام از این نسخه‌ها آن اهمیت و اعتبار را ندارد که به‌عنوان نسخۀ اساس مبنای کار قرار گیرد و بقیّه با آن مقایسه شود (رک. همان: صد و چهل‌ و پنج).
 
هدف این پژوهش بررسی اشعار فارسی تاریخ بیهقی ازنظر معنی و محتوا با توجه به این دو تصحیح است؛ به بیان دیگر نویسندگان این پژوهش می‌خواهند معنی اشعار فارسی تاریخ بیهقی را در دو تصحیح معتبر این کتاب، یعنی چاپ فیّاض و چاپ یاحقّی ـ سیّدی با هم مقایسه کنند تا پی‌برند با توجه به معنی، ضبط کدام یک از این دو تصحیح بهتر است و ارزش و اعتبار بیشتری دارد. در ادب فارسی، تحلیل متن به‌ویژه شعر، در سطحی فراتر از جمله بسیار کم صورت گرفته است؛ زیرا عموماً بر این باور بوده‌اند «در شعر کلاسیک که وحدت عمومی ناچیزی دارد و ابیات آن ارتباط معنایی محکمی با هم ندارند می‌توان، پس از جمله‌واره، جمله و سپس بیت را به‌عنوان واحد معنایی بزرگ‌تر در نظر گرفت» (سیّدقاسم، 1396: 225). فرض این پژوهش بر این است که در تصحیح یاحقّی ـ سیّدی، توجه به ارتباط عمودی و حتی گاهی افقی ابیاتِ یک قطعه شعر چندان مدّنظر قرار نگرفته است. چهار قصیدۀ بلند اسکافی با 249 بیت، بیش از 77 درصد سروده‌های فارسی تاریخ بیهقی را تشکیل می‌دهد. اسکافی دو قصیده را به درخواست بیهقی و دو قصیدۀ دیگر را به درخواست سلطان ابراهیم غزنوی سروده ‌است و هر چهار قصیده ناظر به جریانات تاریخی مندرج در تاریخ بیهقی است؛ ازاین‌رو در محور افقی (بیت) و محور عمودی (کل متن) انسجام بسیاری وجود دارد. توجه به این مهم در تصحیح اشعار تاریخ بیهقی، از لوازم دستیابی به یک تصحیح منقّح است.
 
این پژوهش به بررسی ضبط ابیات فارسی در دو تصحیح یادشده می‌پردازد و می‌کوشد به این سؤالات پاسخ دهد: اختلاف در ضبط اشعار در این دو تصحیح چه تأثیری بر محتوای اشعار گذاشته ‌است؟ با توجه به معنی، ضبط کدام تصحیح درست‌تر است و ارزش و اعتبار بیشتری دارد؟
 
در پیوند با سروده‌های تاریخ بیهقی، تاکنون مقالات زیر نوشته شده ‌است:
 
«تحقیق در اشعار و امثال فارسی تاریخ بیهقی» اثر ضیاءالدین سجادی (1349)؛ «مآخذ اشعار عربی تاریخ بیهقی و معرفی گویندگان آنها» اثر ابوالقاسم حبیب‌اللهی (1349)؛ «نقد و تحلیل ابیات عربی در تاریخ بیهقی» اثر محمدرضا نجاریان و مریم ایرانمنش (1388)؛ «شواهد شعری در تاریخ بیهقی» اثر بازورث (1977 م.) و ترجمۀ احمد سمیعی گیلانی؛ «تصحیح یک بیت از لبیبی در تاریخ بیهقی» اثر مجید منصوری و حمید غلامی (1393) و «بررسی تطبیقی کارکردهای شعر در تاریخ بیهقی و تاریخ فخری» اثر سیّد مهدی مسبوق و شهرام دلشاد (1397).
 
گفتنی است در دو مقاله به مقایسۀ تطبیقی چاپ فیّاض و یاحقّی ـ سیّدی پرداخته شده است که مقالۀ «نقد و بررسی تصحیح جدید تاریخ بیهقی» به دو بیت از ابیات بررسی‌شده در مقالۀ حاضر اشاره کرده و توضیحاتی دربارة آنها داده است. خلاصۀ آرای نویسندگان مقالۀ یادشده بدین شرح است: «اشکالات و کاستی‌هایی به شرح زیر در کتاب وجود دارد که رفع آنها همّت بلند و کار سترگ مصحّحان را زینتی افزون‌تر خواهد بخشید: 1ـ ازنظر ویرایشی کتاب نیازمند بازنگری است؛ به‌ویژه وسواس در ثبت دقیق فاصله‌ها و نیم‌فاصله‌ها میانِ واژه‌ها بسیار مهم و ضروری است. همچنین در نشانه‌گذاری نیز اشکالاتی دیده می‌شود که باید برطرف شود. 2ـ برخی از ضبط‌های انتخابی جای چون‌وچرا دارد و گاه یکی از ضبط‌های نسخه‌بدل‌ها بهتر و صحیح‌تر به نظر می‌رسد. از آنجا که تصحیح براساس شیوۀ التقاطی صورت گرفته، با دقّتی دوباره می‌توان ضبط مختار برخی از واژه‌ها یا ترکیبات را عوض کرد. 3ـ در تعلیقات گستردۀ کتاب گاه ایراداتی دیده می‌شود... 4ـ در تعلیقات گاه از موارد مهمی که در توضیح ظرایف ادبی و سبک بیهقی مهم می‌تواند بود، غفلت شده، درعوض، گاه توضیحاتی بسیار واضح آورده شده است» (آدینه‌کلات و ساکت، 1390: 172‑173). این مقاله تا حدودی جامع است و کل تصحیح جدید تاریخ بیهقی را، هرچند به‌اختصار، نقد و بررسی کرده است. مقالۀ دیگر با عنوان «نقدی بر تصحیح یاحقّی ـ سیّدی از تاریخ بیهقی» (رستگاری، 1394) منتشر شده؛ ولی تنها به نقد «باقیماندۀ مجلّد پنجم تاریخ بیهقی» پرداخته است که شامل 83 صفحه از متن 748 صفحه‌ای تاریخ بیهقی در چاپ جدید است؛ به بیان دیگر، چیزی حدود 11 درصد از کلِ متن اصلی تاریخ بیهقی را در بر می‌گیرد. نتیجۀ مقالۀ یادشده بدین شرح است: «در زمینۀ تصحیح متون، ظاهراً توجه به سبک اثر، سیاق کلام و نشانه‌های موجود در متن، اهمیت بسزایی در انتخاب ضبط درست از میان نسخ پراکنده دارد. ضمن ارج‌نهادن بر مساعی مصحّحان محترم در ارائۀ متنی منقّح از تاریخ بیهقی، بر این باوریم که این تصحیح، ناسخ چاپ‌های پیشین نیست، خاصّه تصحیح عالمانۀ استاد علی‌اکبر فیّاض که پس از قریب نیم قرن، همچنان منزلت خود را حفظ کرده و محل مراجعه و استفادۀ پژوهشگران است» (همان: 230). این مقالات ارتباط اندکی با اصل موضوع این پژوهش دارند و موضوع این مقاله در هیچ‌یک از مقالات یادشده بررسی نشده است و ازاین‌رو موضوعی بکر و بدیع به شمار می‌رود.
 
هر زبان سه بخش دارد: واژگان، واج‌شناسی، صرف و نحو. «سوسور به‌صراحت بر این نکته تأکید دارد که زبان نظامی از افتراق‌هاست و عناصر این نظام صرفاً برحسب روابطشان با یکدیگر تعریف می‌شوند» (کالر، 1390: 100). «هدف اصلی از هر پژوهش، کشف تمام یا گوشه‌ای از ساخت کلی زبان است که به آن زبانشناسی ساختاری گفته می‌شود. اجزای سازندۀ ساخت را واحد ساختاری می‌گویند. واحدهای ساختاری در چارچوب هر ساختی، روابط گوناگونی با هم برقرار می‌کنند که همگی قانونمندند. این نوع روابطِ قانونمند را روابط ساختاری می‌نامند. سوسور انواع روابط ساختاری را به دو نوع تقسیم می‌کند: 1ـ رابطۀ هم‌نشینی، 2ـ رابطۀ جانشینی. رابطۀ هم‌نشینی میان واحدهایی برقرار می‌شود که همگی مستقیماً در یک ساخت (جمله) حضور دارند... اختلال در روابط هم‌نشینی میان واحدهای هر ساخت سبب می‌شود که ساخت (جمله) ناساز گردد» (عزّتی‌پرور و اسماعیلی، 1384: 36‑37). در ساختار هریک از واحدهای زبان (واج، تکواژ، واژه، گروه، جمله و جملۀ مستقل) «قواعد خاصی به کار می‌رود. بسیاری از این قواعد ذاتی هستند و اهل زبان بدون آشنایی آگاهانه از آنها استفاده می‌کنند» (همان: 38). قواعد یادشده عبارت است از: قواعد واجی، هم‌نشینی، نحوی، معنایی، کاربردی. پس از تولید هر واحد زبانی یکی از قواعد یادشده، آن واحد معنایی را بررسی می‌کند. در این پژوهش با بهره‌گیری از قواعد معنایی، اشعار فارسی تاریخ بیهقی بررسی شده است. یک جمله علاوه‌بر آنکه باید ازنظر نحوی، ساختارِ درستی داشته باشد، لازم است معنا و مفهوم درستی را هم برساند؛ یعنی «صافی دیگری وجود دارد که جمله را ازنظر معنایی بررسی می‌کند و در صورتی اجازۀ تولید می‌دهد که از دیدگاه معنایی نیز درست باشد» (حق‌شناس و دیگران، 1390: 12). ازاین‌رو، شعر شاعران به‌ویژه اشعار جدّی شاعران درباری نمی‌تواند بی‌معنی باشد؛ ولی با بررسی گزارش‌هایی که چاپ فیّاض و چاپ یاحقّی ـ سیّدی از برخی سروده‌های فارسی تاریخ بیهقی، البته براساس نسخ خطّی موجود، در اختیار خوانندگان گذاشته‌اند، می‌فهمیم برخی از ابیات یا مصراع‌ها بدون معنی است یا معنی روشنی ندارد.