- ب ب +

تاریخ این روزها را چگونه خواهد نوشت؟!

چگونه خواهند نوشت، همان هایی که مرگ یک دختر را در شرایطی کاملا اتفاقی مستمسک به آشوب کشاندن یک کشور کردند؛ در مقابل برای کشته شدن ۳۰ دختر جوان و معصوم افغانستانی که با هزار امید و آرزو برای ساختن آینده‌ای بهتر به کلاس رفته‌ بودند؛ حتی یک هشتگ فعال نکردند که هیچ، حتی یک پیام نگذاشتند، اصلا نشنیدند و اگر هم شنیدند کک شان نگزید و به سادگی از کنارش گذشتند، چرا؟!

به نقل از خبرگزاری حوزه | این روزها یک سوال مدام در ذهنم می‌چرخد، این اتفاقات در آینده چگونه روایت می‌شوند؟
خبرهایی که همین حالا و در حین وقوع آن، خیلی‌ها آن قدر دل و دین و عقل و هوش به رسانه‌های بیگانه باخته‌اند، که همه چیز را وارونه می بینند و تفسیر می‌کنند!
می گوییم ببینید این حجم از خرابی را!
می گویند خود نظام انجام داده است تا ...
آخر کدام عقل سلیم می پذیرد این حجم از هزینه را یک نظام روی دست خودش بگذارد، آن هم در شرایطی که به شدت نیازمند امن و آرام نشان دادن ایران است تا بتواند در مذاکرات دست بالا را بگیرد، تا بتواند در بازار تجارت جهانی موفق باشد، تا....

لطفا یکی از همین ها یک پاسخ منطقی بدهد، چه تعادلی بین این هزینه‌ها و فایده ای که شما می‌گویید هست؟!

تمام این وارونه بینی‌ها در حالی است که، اعترافات مجرمین و فیلم های واضح از  خرابکاری‌ها، صحبت های خیلی از خانواده های داغ دیده و شواهد بسیار دیگر در دست هست و می بینند اما باور نمی کنند!!

 آن وقت همین ها خبرهای رسانه‌هایی را به راحتی باور می‌کنند که بارها، دروغ گویی شان آشکار شده، از گذاشتن عکس‌های تکراری به عنوان صحنه آشوب و اعتراض برای چند شهر، تا  ادعای کشته شدن کسی که بعداً خود او با همان رسانه‌ها تماس می‌گیرد و می‌گوید زنده است، تا...

بهانه شان هم این است که اخبار تلوزیون دیر خبرها را می‌گوید یا نمی‌گوید. فرضا که قبول اما نگفتن خبر بهتر از دروغ گفتن نیست؟ انصاف بدهید تا به حال کدام خبر دروغ را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شنیده اید؟! که در مقابل به دروغ های رسمی و علنی و مضحکه‌ ی فلان شبکه آن ور آبی دل می‌بندید؟! اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید!

چگونه خواهند نوشت، همان هایی که مرگ یک دختر را در شرایطی کاملا اتفاقی مستمسک به آشوب کشاندن یک کشور کردند؛ در مقابل برای کشته شدن ۳۰ دختر جوان و معصوم افغانستانی که با هزار امید و آرزو برای ساختن آینده‌ای بهتر به کلاس رفته‌ بودند؛ حتی یک هشتگ فعال نکردند که هیچ،  حتی یک پیام نگذاشتند، اصلا نشنیدند و اگر هم شنیدند کک شان نگزید و به سادگی از کنارش گذشتند، چرا؟!

مگر آن ها دختر نبودند، اصلا مگر آن ها زن نبودند و حق زندگی نداشتند؟
مگر....

چرا همه این ها بودند، اما بودن و نبودن شان نفعی برای این جماعت نداشت؛ از آن هشتگ هایی نبود که آبی برای شان گرم شود و یا حتی چندتایی فالور به فالورهای شان اضافه کند!

لابد خیلی هایشان وقت دیدن پیکر خونین دختران افغانی، در حال گوش دادن چند باره ترانه «برای...» بودند و زیر لب زمزمه می‌کردند «برای کودکان افغانی!» اما مرگ دختر افغانی را لایق هشتگ پرانی خود هم ندیدند!

آه از این همه تبعیض ، آن هم با شعار عدالت!!!

کاش اصلا این روزها از حافظه تاریخ پاک شود و کسی این روزها را نخواند و به یاد نیاورد ...
کاش!

 

مصطفی محجوب