الگوی حل مسئله
است. او در آخر سدۀ نوزدهم و آغاز سدۀ بیستم در تعریفی که از آموزش و پرورش بدست میدهد، میان مدرسه و جامعه تمایز نمیگذارد. هدف از آموزش و پرورش را هم جامعۀ دموکراتیک میداند و در تعریف آن میگوید: جامعۀ دموکراتیک، جامعهای است که از پیدایش اختلافها و تبعیضهای طبقاتی، قومی و نژادی جلوگیری میکند.
۱. مراحل اجرا
آ. طرح مسئله یا بازنمایی مشکل/ مسئله را از راههای گوناگون میتوان در ذهن شاگردان پدید آورد. اگر مسئله برای شاگردان جذاب یا برانگیزاننده نباشد، کاربرد این الگو بسیار دشوار خواهد بود. نوع مشکل باید از نظر زمان، مکان و محتوا با ویژگیهای شاگردان (مانند سن، پیشینۀ آموزشی، رشد ذهنی و عاطفی، ویژگیهای فرهنگی، وضع اجتماعی و اقتصادی و جز آن) هماهنگ باشد تا در یافتن حل مسئله، علاقمندی بیشتری از خود نشان دهند. نکتۀ دیگر اینکه، مسئله باید پاسخ پذیر و حل آن برای شاگردان امکانپذیر باشد.
ب. گردآوری اطلاعات/ منابع اطلاعات میتوانند از کتابهای درسی، کتابهای معتبر غیر درسی، سایتهای معتبر اینترنتی، مصاحبه با صاحب نظران، گردش علمی، تجربۀ مستقیم و جز آن باشند. همچنین اطلاعات باید با معیارهای درست و علمی طبقه بندی شوند تا شاگرد بتواند روابط میان اطلاعات را درک کند و ذهنش برای رسیدن به استنباط کلی آماده شود.
پ. ساختن فرضیه/ پیش بینی راه حلهای احتمالی و حدسی برای حل مسئله است. فرضیه معمولا رفته رفته بر مبنای رابطه هایی که شاگردان در اطلاعات و داده های گردآوری شده میبینند شکل میگیرد، و در هرحال، برای ساختن فرضیه ناگزیرند اندیشه ورزی کنند.
ت. آزمایش فرضیه/ فعالیتی است آگاهانه که در آن، شاگرد باید اطلاعات و شواهد را تحلیل، ترکیب و ارزشیابی کند.
ث. نتیجه گیری، تعمیم و کاربرد/ فرایند حل مسئله بطبع باید به نتیجه بینجامد. هر شاگرد باید یک گزارش تهیه کند. تعمیم یعنی اینکه بتواند آن را به موارد مشابه گسترش دهد.
۲. کنش و واکنش معلم و شاگرد
برخلاف الگوی پیش سازماندهنده، نقش معلم در این الگو انتقال و عرضۀ مطالب درسی نیست. او نقش راهنما را در این فرایند بازی میکند. شاگردان نیز دریافت کننده و پذیرندۀ محض نیستند؛ کنشگر هستند و در اجرای برنامه سهیم و شریک.
۳. روابط میان گروهی
در این الگو تنها معلم نیست که با تک تک شاگردان ارتباط برقرار میکند، همۀ شاگردان با همدیگر و نیز با معلم در ارتباط هستند. ارتباطها میتوانند دوجانبه، و گاه چند جانبه و گروهی باشند. معلم عضوی از گروه است و برنامه ها و مفاهیم را تحمیل نمیکند. ارتباط اعضای کلاس با هم و با معلم عمیق و بر پایۀ احترام و دوستی متقابل است.
۴. مزیتها
افزایش روح پژوهش، سنجشگری و نقادی. دانش آموختگان خلاق و نوآور و پذیرای فناوری.
۵. محدودیتها
نیاز به معلمان قوی، با تجربه و پژوهشگر. نیاز به فضا و امکانات و تجهیزات فراوان و زمان باز. شمار شاگردان باید کم باشد، شاید کمتر از ۲۰ تن.