رَب
با آنکه میدانیم رب معنای پرورنده و پروردگار ندارد، از قرنها قبل بواسطۀ مشابهت لفظی آن با مادهٔ "ربو" آن را به پروردگار ترجمه کردهاند و امروز هم گاهی از اهل دین و تفسیر شنیده میشود که خداوند را به این اعتبار مربّی آفریدگان مینامند. اما تا آنجا که بنده میداند در قرآن چیزی از "تربیت خداوند آفریدگان را" نیامده است. به عبارت دیگر، مادهٔ "ربو" در قرآن در مورد خداوند به کار نرفته است.
اشتقاق رب معلوم است و معنای آن بزرگ است. در تراجم قدیم قرآن رب را به خداوند و خدای و خداوندگار و بارخدای* و گاه خواجه و بزرگ و پادشاه و مهتر ترجمه کردهاند و این موافق ترجمههای امروزین قرآن به زبانهای اروپایی هم هست. واقع آن است که رب معنایش همین است. اگر در ترجمهها و تفاسیر گذشته و امروزین آن را به تربیت الهی بازگرداندهاند فقط از جهت تاریخ ترجمهٔ قرآن و تفسیر آن اهمیت دارد.
* دربارهٔ بارخدا و بارخدای نیز یادآوری یک نکته شاید بیجا نباشد. این کلمه یعنی خدای بار، خدایی که بار میدهد، پادشاهی که بار میدهد. این چیزی است که فرهنگهای قدیم فارسی نیز بدان متوجه بودهاند. میان بار در بارخدای و باری، از صفات خداوند، بخلاف آنچه در تصور بعضی است، ارتباطی نیست. استعمال ایزدِ بار در مورد خداوند و بارخدای در مورد انسان این معنی را اثبات میکند (از جمله به تعلیقات عبدالحی حبیبی بر طبقات الصوفیهٔ انصاری رجوع فرمایند).
آنچه دربارۀ رب و بارخدای گفته شد معروف اهل لغت است، ولی مشهور در میان عامه چیزی دیگر است.
سید احمدرضا قائممقامی