- ب ب +

آفت ترجمه از عربی

 گاهی بعضی تحقیقات اروپایی و امریکایی بواسطهٔ زبان عربی به فارسی ترجمه می‌شود. مثلاً آقای موسوی خلخالی زحمت ترجمهٔ بعضی از این آثار را کشیده‌اند، مانند ترجمهٔ کتاب آقای ارکون دربارهٔ مسکویه و کتاب آقای هالم دربارهٔ گنوسیان اسلام. در ترجمهٔ مقبول این هر دو کتاب سهوها و مسامحاتی است که گمان بنده این است که سبب عمده‌اش مترجم عرب بوده است. دربارهٔ کتاب آقای ارکون چیزی عرض نمی‌کنم. این قدر که بنده می‌توانم داوری کنم، کتاب خود درازگویی  کم‌فایده‌ای است. اما نمونه‌ای از سهوهای ترجمهٔ کتاب آقای هالم را که به نام غنوصیان در اسلام ترجمه شده متذکر می‌شوم تا آنچه را در عنوان این یادداشت آمده یادآوری کرده باشم. اگر مترجم عرب خطا کرده و آقای خلخالی ناچار آن خطا را به فارسی منتقل نموده، آنکه بنا بر مدعای مقدمه آن را با اصل آلمانی (که در دسترس بنده نیست، ولی بدون آن هم گاه می‌توان خطا را تشخیص داد) سنجیده، بایست آن خطاها را اصلاح کند.
 
در صفحهٔ ۱۸ کتاب آمده است که هانری کربن در فلان نوشتهٔ خود دربارهٔ این مفاهیم گنوسی بحث کرده است:
 
ترکیبات نقش‌مایه‌ای، الهیات لاادری‌گرا، شمایل صانع/خالق، نجات‌یافتهٔ نجات‌بخش، نظریهٔ فیض، آدم-انسانوار ملکوتی، ستونهای نور، شمایل حکمت، پنجگانه‌ها، اقمار، که نظایری برای آنها در فرقه‌های غنوصی عصور متأخر و نیز یهودی و مسیحی (همچون والانتینی و مانی‌گرایی و آیین حکمت و ابیونیان و اخنوخ) ساخته شده است.
 
جدا از آیین حکمت در ترجمهٔ Pistis Sophia که غلط است، و ضبط والانتینی و تمیز ننهادن میان فرقه و کتاب (کتاب اخنوخ) و لفظ زشت مانی‌گرایی، چند اصطلاح را که در این جا نادرست ترجمه شده تصحیح می‌کنیم. 
 
اقمار در ترجمهٔ Syzygien. مقصود از این کلمه موجودات روحانی یا سکان ملأ اعلی است که از خدای برین صادر شده‌اند و هر یکی جفتدیگری است و به صورت چندین جفت نظام یافته‌اند. این  در نزد والنطینیه یا والنتینوسی‌ها روشنتر از باقی فرق گنوسی است. جفتهای روحانی معادل نامناسبی برای این تعبیر نیست.
 
شمایل حکمت در ترجمهٔ Figur der Sophia نادرست است. در مانند این موارد نیازی به ترجمهٔ Figur نیست، و اگر هست، مقصود از آن شمایل نیست؛ چیزی مانند شخصیت است. سوفیا نیز این جا عَلَم است و ترجمهٔ آن به حکمت، گرچه یکسره نادرست نیست، باعث اشتباه و التباس است.
 
آدم‌-انسانوار ملکوتی در ترجمهٔ himmlischer Adam-Anthropos نادرست است. آنتروپوس یعنی انسان نه انسانوار. آدم آسمانی یا انسان آسمانی یا آدم روحانی (یا به تعبیر عربی‌تر، "آدم اولِ کلی") در ترجمهٔ این تعبیر درست و وافی به مقصود است و معنای آن نیز برای کسانی که با این مفاهیم گنوسی آشنا هستند روشن ("آدم روحانی" و "آدم اول کلی" در متون مورد نظر کربن شاهد هم داشته است).
 
نجات‌یافتهٔ نجات‌بخش در ترجمهٔ erlöster Erlöser نادرست نیست، ولی عوض کردن جای صفت و موصوف است. مفهوم "منجی ناجی"، آن طور که دانشمندانی مانند ریشارد رایتسنشتاین و بعضی دیگر از محققان مکتب مسمّی به "مکتب تاریخ ادیان" به آن قائل بوده‌اند، باز چیزی است آشنا برای اهل این نوع مطالعات.
 
الهیات لاادری‌گرا در ترجمهٔ theos agnostos پیداست که مطلقاً غلط است. "خدای ناشناخته" در نزد گنوسیان، که معرفت به او کار هر کس نیست و در کار خلق عالم دستی ندارد و از جهان ماده دور است، باز معروف اهل تحقیق است.
 
ترکیبات نقش‌مایه‌ای را اصلاً نمی‌دانم چیست. در حاشیه چنین آمده است:
Motivkomplexe
چنین چیزی برای بنده به عنوان مفهومی گنوسی ناآشناست. گمانم مقصود آقای هالم این بوده که آقای کربن از "مجموعه‌ای از مفاهیم و مضامین اصلی" سخن گفته که عبارت باشند از سوفیا و صانع و خدای ناشناخته و ...  و مترجم گمان برده که این "مفاهیم و مضامین اصلی" نیز همعرض آن چند کلمه و مفهوم دیگر است. اگر متن آلمانی پیش چشم بنده بود، مقصود آقای هالم روشنتر می‌بود.
 
به اینها می‌توان موارد دیگر نیز افزود، مانند ترجمهٔ دوستیسم به ظاهرگرایی در صفحهٔ ۱۷ و جز آن. با این حال، ترجمه ظاهراً ترجمه‌ای خوب است و غرض بی‌ارج نمودن‌ رنج آقای موسوی و نادیده گرفتن فضایل ترجمهٔ روان ایشان نیست، اما بر ناشر و هم بر خود آقای موسوی بود که به طریقی بعضی نقصهای ترجمهٔ عربی را تدارک کنند.
 
سید احمدرضا قائم‌مقامی