- ب ب +

سردبیر سوره: شارلی ابدو اسطوره آزادی‌ غرب را مسخره کرد

سردبیر مجله سوره گفت: اقدام شارلی ابدو نشان داد بیش از کلیشه «آزادی بیان» آنچه که برای استکبار اهمیت دارد، اباحه‌گری است و سخیف‌ترین کاریکاتورها درمورد ارزش‌های دینی بدون برخورد باقی می‌ماند.

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، نام نشریه فرانسوی «شارلی ابدو» برای ما ایرانیان نام تقریباً آشنایی است. وقتی نام این بنگاه رسانه‌ای فرانسه را می‌شنویم، یاد جسارت و گستاخی جماعتی می‌افتیم که با ژست روشنفکری و مدرنیسم، در کنار این که شعار «احترام به آزادی بیان» را همچون باد گلویی از دهان خارج می‌کردند، در سال ۲۰۱۵ با انتشار کاریکاتورهای موهون نسبت به حضرت رسول‌الله دل میلیون‌ها مسلمان را به درد آوردند. 

به تازگی شارلی ابدو مسابقه‌ای با هدف نشر کاریکاتورهای موهن به رهبر معظم انقلاب برگزار کرده است که انتقادات زیادی به این نشریه و همچنین سیاست یک بام و دو هوای غرب به ویژه فرانسه وارد شد؛ تا جایی که وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به این اقدام موهن، «نیکلاس رش» سفیر فرانسه را احضار کرد. 

کاریکاتورهای منتشر شده توسط نشریه شارلی ابدو به مبتذل‌ترین شکل ممکن و با بهره‌گیری از جاذبه‌های جنسی و سکسی حقیقت وجودی و فکریِ سیاست غرب را مشخص کرد تا بار دیگر دُم خروس «دیکتاتوری رسانه‌ای» غربی‌ها از آستین «آزادی بیان» این‌گونه بیرون بزند. در این راستا برای تبارشناسی چنین اقدامی با سیدعلی سیدان، سردبیر ماهنامه «سوره» و پژوهشگر حوزه فرهنگ و اندیشه گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه حاصل را می‌خوانید.


سیدعلی سیدان، سردبیر ماهنامه سوره

جنگ جهانی رسانه‌ای علیه ایران

با توجه به اتفاقات اخیر کشور که شما در ماهنامه سوره آن را «بلوا» تعبیر کردید، اقدام نشریه شارلی ابدو چه معنایی می‌دهد؟

اقدام نشریه شارلی ابدو، جدای از منازعه‌ای که در این مدت شاهدش بودیم قابل فهم نیست. ما در حدود ۴ ماه گذشته شاهد یک قشون‌کشی تمام عیارِ سیاسی، رسانه‌ای و امنیتی علیه کانون محور مقاومت که «جمهوری اسلامی ایران» باشد، هستیم. شواهد این تحلیل‌ هم مشخص است و بارها بیان شده که ابعاد رسانه‌ای و امنیتی بلوای ۱۴۰۱ امری برنامه‌ریزی شده و ساختگی بود؛ به طوری که برخی از عبارت «جنگ‌ِ جهانی علیه ایران» در برداشت خود استفاده کردند. ما حضور همه‌جانبه سلبریتی‌های داخلی و خارجی که هیچ اطلاعی از واقعیت جامعه ایران ندارند، تا سیاست‌مداران و افراد شاخص علمی نظیر «ژیژک» و... را در طول این مدت شاهد بودیم. شما می‌دانید که هر کدام از این سلبریتی‌های خارجی یک پرسونال برندینگ خاص دارند و برای این مسأله، قراردادهای سنگین می‌بندند و همینطوری خودجوش پست و استوری نمی‌گذارند.


اسلاوی ژیژک، فیلسوف لنینیست که از بلوای اخیر در ایران حمایت کرد

لذا باید یک طرف با برنامه‌ریزی گسترده این‌ها را بسیج کند. اساسا یک روی بسیار مهم این بلوا، تصویری بود که از ایران برای افکار عمومی خارجی ساخته شد تا وجهه ایران را مخدوش کنند. این مسأله شاید مهم‌تر از کاری بود که این‌ها می‌خواستند در ایران انجام دهند. یعنی به نظرم براندازی نظام شاید هدف اصلی گردانندگان این صحنه نبود.

مهار قدرت‌های جدید، برای بقای هژمونی غرب

در این بین لازم است برای فهم بهتر کنش و واکنش‌هایی نظیر آنچه شارلی ابدو انجام داد، ماهیت بلوای ۱۴۰۱ شناخته شود. حقیقت ماجرا این است که ما در حال قوی‌تر شدنیم و دشمن در حال ضعیف‌تر شدن و جریان غرب و مشخصاً آمریکا درگیر یک ابتذال سیاسی شده است. در آمریکا ترامپی به قدرت رسید که مصداق اَتَمّ ابتذال سیاسی است و پس از آن بایدنی آمد که گویی یک «ماکت» از مقام ریاست جمهوری آمریکاست. از طرفی هم شاهد برآمدن قدرت‌های جدیدی هستیم که می‌توانند ادامه ابرقدرتی را برای جریان غرب دشوار کنند.


سلام و علیک بایدن با دوست خیالی‌اش که بارها سوژه رسانه‌ها شد

ایران در خاورمیانه، چین در شرق و روسیه در اروپا مثال‌هایی هستند که نظم قدرت را بر هم زدند و اگر جلویشان گرفته نشود به مسیر خود ادامه خواهند داد. پس باید جلوی ایران گرفته شود؛ از جنگ رسانه تا تحریک دولت‌ها و تجهیز تجزیه‌طلبان اقداماتی است که در راستای تضعیف ایران انجام شده است.

اقدام شارلی ابدو پیوست رسانه‌ای جنگ بود تا ایران را حقیر و ضعیف نشان دهد

در این بین اقدام زننده نشریه شارلی‌ابدو را باید پیوست رسانه‌ای این جنگ و هجوم تمام‌عیار دانست تا کانون اصلی نظام و کشور را هدف‌گیری کند و به سخره و استهزا بکشاند تا در پروژه جنگ روانی نوعی قبح‌شکنی و تابو‌شکنی کند. به تعبیری ایران و نظام سیاسی‌اش به شکل شدیدی باید مورد سخره و تحقیر قرارگیرند تا آن جنبه پیشرفت و اقتدار به حاشیه رود و لگدمال و لجن‌مال بشود، تا اگر در ادامه تصمیمی بر حمله نظامی به ایران گرفته شد، پیش‌ذهنیتی در افکار عمومی از این تحقیر و ضعف ثبت شده باشد. اقدام شارلی ابدو دقیقاً ناظر به چنین پروژه و نقشه‌ای است.

بوم‌رنگی که به خود هژمونی غرب برمی‌گردد

البته این روند چنان بوم‌رنگی است که به خودشان برمی‌گردد به تعبیر آیه ۱۵ سوره بقره در قرآن کریم:«اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ» یعنی خدا به ایشان را استهزا می‌کند و در سرکشی مهلتشان می‌دهد که حیران بمانند. حال این استهزاء چگونه شکل می‌گیرد؟ درحال حاضر جبهه استکبار تمام توانش را بر این امر متمرکز کرده که مستضعفینِ درحال قوی شدن که در رأس آنان ایران باشد را به بند حقارت و اسارت خود بکشد. درهمین راستا، استکبار با آن تظاهر به قدرتی که ما آن را هژمونی یا هیمنه می‌نامیم، امروز در پیچیدگی خاصی قرار گرفته که برای مهار قدرت مستضعفین عالم مجبور است با توسل به یک نشریه طنزِ بدنام مثل شارلی ابدو با بهره‌گیری از سخیف‌ترین تصویرسازی‌های جنسی به مقابله جبهه قدسی‌ای برآید که در برابر دنیای معنازدایی‌شده قیام کرده است. این اقدام در راستای سرکوب و دیکتاتوری رسانه‌ای جبهه غرب است تا ما را در اذهان و افکار عموم به بند بکشد.

هجو، روشی تا پوشالی بودن قدرت هژمون را ثابت کند

چگونه هژمونی غرب به چالش کشیده می‌شود؟

وقتی از هیمنه استکبار غربی صحبت می‌کنیم اشاره به این موضوع داریم که قرار است در چشم و فکر جهانیان چنین شکلی را بسازد که این قدرت هیچ‌جوره تزلزل‌پذیر نیست و هیچ جریانی توانایی مقابله و درافتادن با آن را ندارد. در همین بین، جبهه ایمانی می‌تواند این هیمنه را «هجو» کند. به تعبیری «هنر هجو» قرار است پوشالی بودن این قدرت را به رخ بکشد. در نقل تواریخ آمده در یکی از نبردهای اسلامی پیامبر به حسان‌بن‌ثابت، شاعر مسلمان می‌گوید:«اهْجُهُمْ، أَوْ هَاجِهِمْ، وَجِبْرِیلُ مَعَکَ» یعنی آنان را «هجو» کن که جبرئیل یاور تو است. هجو با استهزاء فرق می‌کند، ما همین که به هر شکلی پوشالی بودن و نفوذپذیر بودن این هژمونی را با عمل خود نشان دهیم، دشمن را هجو کرده‌ایم.

مردم و جمهوری اسلامی همچنان محکم ایستاده‌اند

در مورد بلوای اخیر، همین که سودای براندازی و شکست جمهوری اسلامی با نظر به حجم عظیم فعالیت‌های رسانه‌ای ـ امنیتی تحقق پیدا نکند، که با توجه به شواهد تحقق پیدا نخواهد کرد، همین امر هجو صحنه‌گردانانی است که این مدت جامعه را به التهاب کشاندند. اگر دقت شود، در «شعار»های اتفاقات اخیر هیچ خط قرمزی نبود که رد نشده باشد، هیچ ارزشی نبود که مورد تعدی قرار نگیرد، هیچ حرمتی باقی نماند که لگدمال نشود، اما در حقیقت و واقعیت جامعه هیچ امری تغییر نکرده است و فضا همچنان مثل گذشته است.

این موضوع را مردم درک می‌کنند و متوجه می‌شوند. قرار بود جمهوری اسلامی با حضور گسترده مردم سرنگون شود و ازبین برود اما در این بین نه تنها این اتفاق نمی‌افتد بلکه تجمع بزرگ ۱۳ آبان، تشییع شهدای گمنام و سالگرد حاج قاسم، واقعیت جامعه را نمایان می‌کند و هژمونی شکل‌گرفته در این مدت در عمل، هجو می‌شود.

وقتی آهنگ «برای...» مورد رخنه جبهه انقلاب قرار گرفت

در مورد هجوهای صورت گرفته اماکنش هست. چند مثال ذکر کنید تا تبیین و تفهیم بهتری از پوشالی بودن وقایع اخیر داشته باشیم؟

من اگر بخواهم از وجه رسانه‌ای در مورد بلوای اخیر مثال دیگری بزنم ناظر بر مفهوم هژمونی هجوشده است، آهنگ «برای...» را ذکر می‌کنم. خب این اثر به نحو هژمونیک برجسته شد. طوری که همه باید مطالبات مطرح‌شده در آن را مطالبات حقیقی خود می‌پنداشتند. وقتی این اثر در رسانه‌ها بازتاب پیدا کرد، ما شاهد این بودیم که هنر انقلاب با رخنه در جلد این اثر، آهنگ‌های دیگری هم تولید کرد تا وقتی مخاطب لفظ «برای» را می‌شنود ذهنش تنها به سمت «تو کوچه رقصیدن» و «برای بوسیدن» نرود بلکه «برای»های دیگری از جنس آن‌چه دختران افغانستانی خواندند نیز تداعی شود.


«برای..» افغانستانی، که توسط دختران این کشور اجرا شد

«مانا، جوّ الکی به مردم نده»

نمونه دیگر این هجو را در ایام جام‌جهانی مشاهده کردیم که با وجود تبلیغات گسترده از سوی بنگاه‌های خبری بیگانه مردم در کنار تیم ملی ماندند و در هنگام پیروزی به خیابان‌ها آمدند و با نیروهای امنیتی بُرد ایران را جشن گرفتند. چندی پیش، مانا نیستانی، کارتونیستِ معاند که طراحی‌هایش در رسانه آلمانی «دویچه وله» منتشر می‌شود ضمن بارگذاری پستی اعلام کرد که این بهمن‌ماه آخرین بهمن‌ماه نظام جمهوری اسلامی است، اما با وجود این موضوع، بسیاری از افراد ضدانقلاب به او انتقاد کردند و نظر گذاشتند که چرا امید واهی می‌دهد و توهم بی‌جا ایجاد می‌کند. این هجو جبهه غرب است که دائماً پیاده‌نظام خود را با ایجاد توهم حفظ می‌کند و سرآخر آن‌ها با ناامیدی از عرصه کنار می‌روند. البته آن‌ها چاره‌ای جز رادیکال شدن و تولید توهم ندارند. چون اگر بخواهند منطقی و واقع‌بین باشند، نمی‌توانند همین تعداد اندک را هم در صحنه نگه دارند.

هجو اسطوره آزادی غرب

اقدام شارلی ابدو نشان داد، بیش از کلیشه «آزادی بیان» آنچه که برای جبهه استکبار اهمیت دارد، اباحه‌گری است، به همین علت سخیف‌ترین کاریکاتورها درمورد ارزش‌های دینی بدون برخورد باقی می‌ماند، اما کافی است که به سمت اصول و اساس سرمایه‌داری و یا آن انگاره‌های تصنعی غرب نظیر هولوکاست برویم تا با برخورد شدید استکبار مواجه شویم. این یعنی هجو اسطوره آزادی در غرب.

پایان پیام/