- ب ب +

یوسف قوجُق از «ویروس عاشقی» در جایزه جلال می‌گوید

یکی از داوران بخش داستان کوتاه جایزه جلال می‌گوید: ممکن است مجموعه داستانی به لحاظ فرم روایت و ساختار فنی، بسیار عالی نوشته شده باشد و در آن شاهد نوآوری هم باشیم، اما همان کار، اگر محتوای مناسبی نداشته باشد، از داوری کنار گذاشته می‌شود.

به نقل از خبرگزاری فارس، پانزدهمین دوره از جایزه جلال به کار خود خاتمه داد اما در بخش‌های داستانی دو مرتبه اثر برگزیده نداشت و به شایسته تقدیر بسنده کرد. در همین موضوع یوسف قوجُق یکی از سه داور بخش داستان کوتاه پانزدهمین جایزه جلال که در دوره گذشته نیز در همین بخش داور بود یادداشتی نوشته است که در ادامه می‌خوانیم.

«داستان کوتاه» هنرمندانه‌ترین، شیواترین، رساترین و کارآمدترین قالب در ادبیات داستانی است

همچنان‌که در متن بیانیه این دوره از جایزه جلال در بخش مجموعه داستان هم به درستی آمده بود، «داستان کوتاه» هنرمندانه‌ترین، شیواترین، رساترین و کارآمدترین قالب در ادبیات داستانی است که می‌تواند معیار و محک خوبی در ارزیابی هنر نویسنده باشد.

داوری و قضاوت درباره آثار ادبی و هنری همیشه سخت است. مخصوصاً خواندن آثار داستانی نویسندگانی که خودمان هم یکی از آن‌ها هستیم و در کسوت داوری، باید بهترین آثاری که در طول یک سال نوشته و منتشر شده، انتخاب کنیم.

براساس چه معیاری داوری می‌کنیم؟

براساس چه معیاری داوری می‌کنیم؟ پاسخش به نظرم سهل و ممتنع است. داستان کوتاه و یا هر قالب ادبی دیگر، برای این‌که در جشنواره‌های سراسری، مخصوصاً در جشنواره جلال دیده شود، لازم است «فرم و ساختار فنی» مناسب همراه با «محتوای مناسب» داشته باشد. اگرچه ممکن است اینها معیارهای نانوشته‌ای باشند و شاید هم آیین‌نامه‌ای در این باره وجود داشته باشد اما من اطلاعی ندارم. این دو، به‌نظرم لازم و ملزوم هم هستند و داوری براساس همین دو فاکتور صورت می‌گیرند.
 

 اثر را براساس «محتوا، مضمون و درونمایه» نیز سبک و ‌سنگین می‌کنیم

به تعبیر دیگر، داوران جشنواره به خاطر تخصصی که دارند، «فرم و تکنیک» استفاده شده را قاعدتاً می‌شناسند. من به عنوان داور، همراه با دیگر داوران، هم در این دوره جایزه جلال و هم در دوره قبل، بارها از خواندم کتاب‌هایی که شیوه‌های روایت فوق‌العاده‌ای داشته‌اند، لذت برده‌ایم و نویسنده‌اش را تحسین کرده‌ایم. تا این‌جای کار و تا این مرحله، داوری براساس حرفه نویسندگی است اما همین داور قرار است اثر را براساس «محتوا، مضمون و درونمایه» نیز سبک و ‌سنگین کند. معیار این بخش از داوری، فرهنگ رفتاری و گفتاری غالب در جامعه‌ای است که همان داور در آن زندگی می‌کند و با آن آشناست.

نویسنده باید خودش را سمت مردم قرار بدهد!

پس باید خودش را در سمت مردمی قرار بدهد که قرار است این آثار را بخوانند و برهمین اساس، به درونمایه و محتوای اثر نمره بدهد. منظورم از محتوا، اخلاقیات جامعه است. وجود فضای یأس‌آلود و سیاه نظیر خودکشی، خیانت‌های خانوادگی، بی‌بندوباری و روابط بی‌قاعده و غیراخلاقی اشخاص داستان و نظایر آن است.

کاری که محتوای مناسبی نداشته باشد، کنار می‌رود

ممکن است مجموعه داستانی به لحاظ فرم روایت و ساختار فنی، بسیار عالی نوشته شده باشد و در آن شاهد نوآوری هم باشیم، اما همان کار، اگر محتوای مناسبی نداشته باشد، از داوری کنار گذاشته می‌شود. همچنان‌که در این دوره از جشنواره به اتفاق آرا، از سوی همکاران داور چنین کردیم.

درباره انتخاب‌مان از ویروس عاشق

اولین نکته‌ای که باید به آن صادقانه تأکید کنم، عدم دخالت مسئولین جشنواره، اعضای هیأت علمی و دبیر محترم جشنواره در انتخاب اثر است. دومین نکته، مربوط به خود داوران است. ملاک مطالعه آثار در هر مرحله از سوی ما سه نفر، شهرت یا مقبولیت ادبی صاحب اثر نبود تا سلیقه‌های خودمان و یا شهرت یا نا آشنا بودن را ملاک داوری قرار داده باشیم. درباره کتاب ویروس عاشق نیز چنین شد.

به نظرم این مجموعه نشان می‌دهد که به جامعه و اطرافش نگاهی سطحی ندارد و عمیق است

اگرچه کارهای قبلی وی را نخوانده‌ام تا با روند تکاملی قلمش آشنا باشم، اما به نظرم داستان‌های این مجموعه نشان می‌دهد که به جامعه و اطرافش نگاهی سطحی ندارد و عمیق است و داستان‌هایش اگرچه برخی جاها لحن و زبانی کمابیش رسمی و گاه شاعرانه است، اما پایان‌های امیدبخش و دلگرم کننده دارند. داستان‌ها اگرچه پیرنگ‌های نسبتاً ساده‌ای دارند، اما پایان تقریباً همه آنها با امید به زندگی ختم می‌شوند. ساختار روایت خوبی هم دارند و مخاطب را در لحظه «آنِ داستانی» به دیدن تجربیات زیستی خود فرامی‌خواند.

مهمترین عاملی که من و دوستانم در گروه داوری به این اثر رأی دادیم

به نظرم مهمترین عاملی که من و دوستانم در گروه داوری به انتخاب این کتاب به عنوان شایسته تقدیر رأی دادیم، این‌ها بودند. این‌که نویسنده آیا توانسته در انتخاب ایده و پروراندن آن، زحمت بکشد و عرق بریزد؟ آیا جهان داستانی‌اش تکراری نیست و آیا باعث لذت کشف می‌شود؟ آیا توانسته مخاطب را با توصیف اشخاص داستانش در موقعیت انسان‌های دیگر قرار بدهد؟ آیا در انتخاب واژگان، سنجیده و هوشمندانه عمل کرده و به اصطلاح، آب نبسته است. آیا درک بهتری از دنیای پیرامون داشته اشت؟ آیا توانسته است چشم‌انداز درستی از جهان داستانش به مخاطب بدهد؟ آیا توانسته است ذهن مخاطب را به چالش بکشد؟ نویسنده آیا واقع‌بینانه نوشته یا جانبدارانه؟

داستان‌ها اگرچه تنوع موضوعی دارند، اما همچنانکه گفتم به نظرم نویسنده «ویروس عاشق» نشان داده که عمیق فکر می‌کند. چون ما وقتی داستان می‌خوانیم، فقط داستان نمی‌خوانیم، بلکه دانش و فهم خود را از جهان پیرامون نیز بیشتر می‌کنیم و روایت خلاقه، شیوه مناسبی برای گنجاندن این نوع ارزش‌های انسانی است.
 

نقاط ضعف و قوت «ویروس عاشق»

اگر بخواهم به یک جمع‌بندی درباره این کتاب برسم، به نظرم یکی از نکات ضعف این کتاب، ویراستاری و نقطه قوتش، بیان خوب و لحن نسبتاً مناسب روان روایت داستان‌هایش است که البته اگر ویرایش خوبی می‌شد، قطعاً بهتر از این دیده می‌شد. اگرچه در برخی داستان‌ها حضور نویسنده در داستان، کمی تا اندکی محسوس است و به کار صدمه زده و باعث شده تا از بار احساسی مخاطب هنگام خواندن تجربه زیستیِ نویسنده کاسته شود. چون می‌دانیم که در ادبیات داستانی مدرن، صدای نویسنده معمولاً خاموش است یا کمتر شنیده می شود. چون جهان داستان از طریق اشخاص داستان به مخاطب می‌رسد و روایت برعهده کاراکترهاست.

علاقه‌مندان می‌توانند گزارش‌های مربوط به جایزه ادبی جلال را در بخش اخبار مرتبط همین متن بخوانند.

پایان پیام/