- ب ب +

مراد جان و دل ما ظهور حضرت او است

دلیل رهروان طریق صدق و نجات
سمی ختم رسل ختم اوصیاء کبار
 
امام جن و بشر، صاحب الزمان مهدی
سلیل عسکری و شِبل حیدر کرار
 
به انتظار قدومش چو روشنان فلک
مدام عیسی گردون نشین بود بیدار
 
به هرچه رأی کند در زمان، شود موجود
که او است قادر بالفعل و فاعل مختار
 
گر او نه واسطه ی نظم ممکنات بدی
شدی گسسته زهم عقد ثابت و سیار
 
بقای عالم و آدم، دلیل هستی او است
که بی روان نبود جسم را ثبات و قرار
 
چو نور در بصر و جان به جسم در عالم
بود نهفته به ذات و پدید از آثار
 
گذر کند بر خلق و نمی شناسندش
از آن که دیده ی حق بینشان گرفته غبار
 
دهد به باد فنا خاک شرک و آب ریا
چو از نیام کشد ذوالفقار آتشبار
 
مراد جان و دل ما ظهور حضرت او است
خوش از آن زمان که دل و جان شوند برخوردار
 
نخست منهی اقبال او بود جبریل
امین وحی مهین پیک ایزد دادار
 
بداست نیمه شعبان خجسته میلادش
به سال دو صد و پنجاه و پنج یا که چهار
 
مرا زکج روی چرخ شکوه ها باشد
که شرح آن نتوان سال ها یکی زهزار
 
به عرض حال نباشد «محیط» را حاجت
که شاه واقف حال است و کاشف اسرار
 
محیط قمی » هفت شهر عشق