- ب ب +

یک تحول قیاسی و اشاره دربارهٔ تلفظ بعضی کلمات در متون قدیم

 در دو یادداشتی که در همین یادداشتها دربارهٔ اُسپاردن و اوستام نوشته شده به نکته‌ای توجه داده شده که ممکن است برای اهل ادبیّات آن اندازه روشن نباشد که برای آشنایان با زبانهای پیش از اسلام. به کلمات مزبور در آن یادداشتها یک دو کلمهٔ دیگر می‌افزاییم که قاعده قدری روشنتر شود.
هر کس از دوگانه‌هایی مانند سپید و اسپید و ستبر و استبر در فارسی مطلع است و قطعاً گروهی نیز مطلعند که سبب این دوگانگی اختلاف در شکستن خوشهٔ آوایی آغاز کلمات بوده است، خوشهٔ  sp و st.
حال ممکن است تصور کنیم که لغاتی مانند ستام و استام و سپری و اسپری و ستان و استان (به پشت خفته) نیز از این شمارند. تصور دوری نیست، ولی در واقع چنین نیست.
۱. وجود اوستام به معنای ستام به ما می‌گوید که تلفظ اُستام نیز وجود داشته و همین باید راهنمای ما در یافتن اشتقاق مجهول این لفظ گردد.
۲. اشتقاق ستان از ustāna به ما می‌گوید که بعید نیست یک تلفظ گونهٔ استانِ این کلمه اُستان باشد.
۳. اشتقاق سپری از uspurrīg، یعنی اُسپُرّیگ، به ما می‌گوید که بعید نیست یک تلفظ گونهٔ اسپریِ این کلمه اُسپری باشد.
در این کلمات آنچه گونهٔ ستان و سپری و ستام را به وجود آورده ظاهراً قیاس با کلمات آغازیده به sp و st است و آنچه تلفظ به کسره را نیز در آغاز این کلمات موجب شده (اِستان، اِسپری، اِستام) باز همین قیاس است (این تحول از قبل از اسلام شروع شده بوده به گواهی متنهای مانوی).
 
تذکر نکته‌ای دیگر نیز گویا لازم است: سپری و اسپری بلحاظ اشتقاق ادنی ارتباطی با سپُردن به معنای کوفتن و پایمال کردن و مجازاً طی کردن راه ندارد. تلفظ این فعل نیز به ضم پ درست است، نه چنانکه مشهور شده به فتح پ. تنها بن مضارع این فعل به فتح پ تلفظ می‌شده و این را کسی که اندکی پهلوی بداند یا از تحولات آوایی تاریخی زبان فارسی باخبر باشد، از پیش باید بداند. به همین دلیل آنچه آقای دکتر خالقی در کتاب خود دربارهٔ تلفظ در شاهنامه، در ذیل سپردن و اسپری، گفته‌اند متأسفانه مطلقاً غلط است و در واقع از شخص ایشان عجیب است. قیاس با مادهٔ مضارع است که تلفظ سپَردن را در ادوار اخیرتر موجب شده است.
حال که سخن به قیاس کشید، باید یادآوری کرد که تلفظ افسُردن و آزُردن نیز قیاسی و تحت تأثیر افعالی مانند بردن است، و چیزی که ظاهراً به آن توجه نشده تلفظ افشردن است. بعید است تلفظ افشَردن یا افشِردن را نتوان پیدا کرد و این موکول است به جست‌وجوی علاقه‌مندان به این مسائل.
ذیل ۱: امروز در حین تصحیح مدخل سپری در فرهنگ جامع متوجه شدم که در تفسیر شنقشی این کلمه دو بار به ضم پ و تشدید ر ضبط شده است، و این نزدیکترین تلفظ به تلفظ کهنتر کلمه است. از تشدید در این کلمه پیشتر البته مطلع بودیم؛ از جمله رجوع فرمایند به کتاب تلفظ در شعر کهن فارسی از آقای دکتر عیدگاه و خرده اوستا از مرحوم پورداود. سپری و پُر همریشه‌اند و قدری غیر عادی است که این دو کلمه، که بلحاظ آوایی شبیه به فرّ و پَرّ هستند، به خلاف آن دو تشدید خود را نگه نداشته‌اند.
 
ذیل ۲: هفشرد که در تفسیر عبدالله انصاری به کار رفته و آقای حسن‌دوست یک ضمه از خودش بر روی شین آن گذاشته برابر است با hpšyrd در فارسی میانه. آدم از این همه غلط این کتاب و این همه بی‌اطلاعی نویسندهٔ آن حیرت می‌کند. افشردن فارسی هم اصلش همین است و این چیزی است که هنینگ سالها قبل در مقالهٔ معروف خود دربارهٔ خردل گفته است و همان درست است.
 
سید احمد رضا قائم مقامی