راه آسان و کم هزینه برای مسخ آیینها
برای مسخ آیینها، هیچ راهی آسانتر و کم هزینهتر از این نیست که آنها را در مسیری غیر از اهداف نخستینشان بیاندازند یا به گفته امام علی(ع) آن را چنان پوستین وارونه بر بن تن کنند.
به نقل از خبرگزاری فارس، معنای مسلمانی و دینداری در طی قرون مختلف یکسان نبوده است. این تغییر در برخی حوزهها به قدری است که میتوان از آن به «دستکاری ژنتیک» تعبیر کرد، زیرا برخی از این تغییرات در حوزه شاخصهای دینداری است، یعنی در اهداف و برنامههای اصلی.
برای مسخ آیینها هیچ راهی آسانتر و کم هزینهتر از این نیست که آنها را در مسیری غیر از اهداف نخستینشان بیاندازند یا به گفته امام علی آن را چنان پوستین وارونه بر بن تن کنند. مصیبت عظما آنگاه است که وارونهپوشان گمان میکنند که هر شیوه و رفتاری غیر از شیوه و رفتار آنها وارونه کردن دین است! این وارونگی تحقق پیشبینی پیامبر اسلام است که فرمود: «در آینده نزدیک از اسلام جز نام و از ایمان جز آداب ظاهری و از قرآن جز حروف آن باقی نمیماند.»
هدف گم شده است
اسلام مانند هر آیین دیگری نتیجهای را منظور داشته و برای رسیدن به آن مقدماتی را تشریح یا پیشنهاد کرده است، فراموشی نتیجه مقدمات را هم مسخ میکند و در مسیری دیگر میاندازد. ما میدانیم که قطعاً مقصود از روزه، روزه نیست؛ نماز برای نماز واجب نشده است؛ حج و هجرت و جهاد مطلوبیت ذاتی ندارد؛ بلکه همه اینها در پی مقصودی و منظوری بوده است، مانند سه مصرع نخست ربایی که مقدمات مضمون اصلی را در مصرع چهارم فراهم میکند.
مصرع چهارم درباره دین چیست؟
مصرع چهارم درباره دین چیست؟ پاسخ به این پرسش در مقام نظر آسان است، زیرا به گواهی همه متون دینی آنچه سزاوار هدفگیری است اخلاق و معنویت است، یعنی انسانیت، فروتنی، جوانمردی، دادگری، شفقت بر خلق خدا، راستگویی، درستکاری و پرستیدن خدای مهربان و ایمان غیب. مصرعهای دیگر دین برای آن است که این اهداف تحقق یابد اما شوربختانه شاخصهای دینداری در جامعه ما غیر از شاخصهایی است که متون و نصوص قرون نخستین خبر میدهند و این غیریت و تفاوت هم کمّی است و هم کیفی، یعنی جامعه دینی هم عقبتر از آموزههای دینی است و هم گاهی مقابل آن!
وقتی از دین عقب میافتیم
اختلاف کمّی میان متون دینی و جامعه دینی در شاخصهای دینداری به این معناست که جامعه در مسیر دین گام برمیدارد اما آهستهتر از آنچه دین خواسته است. بنابراین اختلاف در میزان و مقدار است، نه در جهت و مسیر. مثلاً دروغ یا بیانصافی هم در منابع دینی قبیح است و هم در جامعه دینی، اما یکی بیش از دیگری آن را قبیح میشمارند. چنانکه دروغگویی یا بیانصافی یا عهدشکنی در جامعه دینی به اندازه متون دینی مذموم نیست. اولیای دین گفتند نزدیکترین چیز به دین انصاف است، اما آیا جامعه دینی همین اندازه به عدالت و انصاف اهمیت میدهد؟
ما کجا و تو در این بحر تفکر به کجا؟
تغییر کیفیت آن است که دین روی به سویی داشته باشد و جامعه دینی روی به سوی دیگر. مثلاً روح کلی دین عفو و بخشش باشد، اما جامعه دینی هوای انتقام و کینهتوزی در سر داشته باشد، یا توصیه اصلی دین به عقلانیت و خردمندی باشد اما مردم سراغ نقل و خبر و شنیدهها و نوشتههای مشکوک بروند.
شاخصهای دینداری در جامعه ایرانی به شدت دچار تغییرات کمی و کیفی شده است. بسیاری از شعائر مذهبی و مظاهر دینی در این جامعه به آشکارترین وجه ممکن پدیدار است اما اگر میزان، موتون و نصوص نخستین و روح دینداری باشد و بسا مردمی که نماز میگذارند، روزه میگیرند، زیارت و حج میروند و خمس و زکات میدهند اما از روح و حقیقت دین بیگانهاند.
پایان پیام/