- ب ب +

مفهوم آتش به اختیار از دیدگاه آیت الله خامنه ای (مدظله العالی)

مفهوم «آتش به اختیار» را می توان ذیل گفتمان کلان «جهاد» که خود دارای خرده گفتمان هایی ست؛ مانند «جنگ نرم و تهاجم فرهنگی» و «کار فرهنگی خود جوش و تمييز» تنظیم کرد ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که باید توجه داشت که دو گفتمان «جهان بینی توحیدی» و «عدالت و پیشرفته» از گفتمان های اصلی انقلاب هستند.
مقدمه:
کاربست ولایت فقیه به مثابه امتداد خط نبوت و امامت، استخراج و شکوفایی ظرفیت ها و به تعبیر امیر المومنین (ع) اتاردی محصول است، چرا که در اندیشه ی اسلامی، مردم مانند معادن طلا و تقرحات الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه» پس فن آوری استخراج و اکتشافی این معادن، در دست مربیان و رهبران جامعه ی اسلامی است.

«آتش به اختیار» یکی از نواندیشی های رهبر معظم انقلاب است که برای اولین بار - با رویکرد فرهنگی - در ضیافت رمضانی دانشجویان و افسران جنگ نرم مطرح گردید:
«من به همه ی آن هسته های فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتبا میگویم: هر کدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار. البته در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می دهد، اما اگر چنانچه رابطه ی قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرده اینجا فرمانده دستور آتش به اختیار میدهد.
» {1}
مفهوم «آتش به اختیار» - که یک اصطلاح نظامی است- را می توان ذیل گفتمان کلان «جهاد» که خود دارای خرده گفتمان هایی ست؛ مانند «جنگ نرم و تهاجم فرهنگی» و «کار فرهنگی خود جوش و تمييز» تنظیم کرد ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که باید توجه داشت که دو گفتمان «جهان بینی توحیدی» و «عدالت و پیشرفته» از گفتمان های اصلی انقلاب هستند.

تبارشناسی آتش به اختیار:
در تبارشناسی «آتش به اختیار» در می یابیم که «این عبارت یک اصطلاح نظامی است. گاهی فرمانده واحد نظامی فرمان «آتش» می دهد. فرمان «آتش» یعنی شلیک بی درنگ و بلا فاصله ی گلوله به سمت هدف مورد نظر به دستور فرمانده ناظر و مرتبط با میدان. گاهی فرمانده به دلیل شرایط خاص از فرمان مستقیم آتش صرف نظر نموده و فرمان آتش به اختیاره را صادر می کند تا سرباز و واحد تحت امر او اگر نتوانست با فرمانده خود ارتباط برقرار کند، آزادی عمل داشته باشد و در موقیعت مناسب، هدف را شناسایی و اقدام به تیراندازی کند. در واقع این دستور، در تصمیم گیری ، زمان بندی و نحوه تیراندازی به سوی هدف، به سرباز اجازه عمل گسترده می دهد. «آتش به اختيار» ترجمه عبارت Fire at will است .

تعریف آتش به اختیار :
اما بازشناسی تعریف شرح الأسمى این مفهوم مرکب، «آتش به اختیار» به معنی «کار فرهنگی خودجوش و تمیز است» {2}، تعريف موجز و دقیقی که معظم له به عنوان واضع این مفهوم - در عرصه ی فرهنگ - ارائه کرده اند، مشتمل است بر یک فعل با کنش اجتماعی، ماهیت «فرهنگی»، در قالب یک فعالیت تشکیلاتی «خودجوش»، توام با یک سری الزامات و بایسته ها که منجر به یک فعالیت «تمییز» می شود. لذا بسط و تبیین درست مفهوم «آتش به اختیار» مستلزم فهم دقیق مفاهيم ذيل است.

1- کار فرهنگی :

«کار فرهنگی» یک ترکیب وصفی است که جنس تعریف «آتش به اختیار» را مشخص می کند. ارائه تعریف درست کار فرهنگی، وابسته به تعریف صفت آن، یعنی «فرهنگ» است. حدود پانصد معنا برای واژه «فرهنگ» از سوی جامعه شناسان ذکر شده است. در این میان فرهنگ به عنوان عاملی که به زندگی انسان معنا و جهت می دهد، منطقی ترین تعریف از سوی برخی علمای اسلامی شناخته شده است. فرهنگ به معنای عام در نگاه رهبر معظم انقلاب عبارت است: از ایمان، باورها، خلقیات، روحیات، ذاتیات و تفکرات انسان که الهام بخش او در حرکات و اعمالش می باشد و او را به کار وادار می کند. اما فرهنگ معنای خاصی نیز در بیان معظم له دارد. به این معنا که
«هرجا می گوییم فرهنگ، مقصود ما از فرهنگ، یعنی فرهنگ انقلابی، فرهنگ اسلامی؛ یعنی ایجاد حرکت فرهنگی بر مبنای اسلام و بر مبنای ارزشهای اسلامی و حرکت دادن جامعه به معنای حرکت فرهنگی به سمت اهداف اسلامی، تقویت فرهنگ اسلامی و باور اسلامی و آداب اسلامی و اخلاق اسلامی و سنتهای اسلامی فرهنگ این است . » {3}
به این ترتیب کار فرهنگی مطلوب و مدنظر این نوشتار بر مبنای دیدگاه رهبر معظم انقلاب طبعا به آن کاری اطلاق می شود که أولا محتوا و روح فرهنگی داشته باشد و ثانیا رشد دهنده باشد و بتواند فعل و انفعال را در ذهن و مغز و جان و عواطف انسان به وجود آورد. در واقع می توان کار فرهنگی را به منزله روح برای جسم دانست؛
در یک تقسیم بندی کلی میتوان کارها را به دو دسته ی فرهنگی و ضد فرهنگی تقسیم کرد و این چنین گفت که در جمهوری اسلامی اساسا کار غیر فرهنگی نداریم و کارها از دو حالته خارج نیستند. با فرهنگی هستند که منجر به رشد و رویش و صلاح میشوند یا ضد فرهنگی اند که نتیجه ای جز گمراهی و فساد ندارند. این تشبيه بسیار پر معنای رهبر معظم انقلاب، شاهد خوبی بر صدق این تقسیم بندی است:
«کارها و اقدامات فرهنگی همچون شمشیر دو دم است، اگر همراه با محتوای خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود، اما اگر با محتوای نامناسب باشد، بستر گسترش نابساماتی و کژی خواهد شد.» {4} این است معنای اصالت فرهنگ و زیر بنا بودن آن در منظومه ی فکری رهبر معظم انقلاب؛ لذا فرهنگ متصف به همه ی حوزه های دیگر می شود.

بدیهی است که کاری که زیربنای بینشی و ارزشی نداشته باشد منجر به یک کنش فرهنگی جهت دار و ارزشی نخواهد شد. لذا وقتی میگوییم آتش به اختیار یک کار فرهنگی است، به معنای کنشگری فرهنگی صرف و بدون پایه نیست، بلکه آتش به اختیار عبارت است از: کنشگری فرهنگی برای ترویج و بسط ارزشها که مبتنی بر یک زیر بنای بینشی و ارزشی درست است. از همین روست که کارهای اقتصادی و سیاسی هم زمانی که با جهت گیری درست و برای پیشرفت و اعتلای نظام و انقلاب صورت می گیرند، تحت شمول کار فرهنگی (به معنای عام) قرار می گیرند چون روح فرهنگی دارند.

2- خودجوش :

وصف خود جوش، ناظر به تشکل های فرهنگی (به معنای عام) است که در عین کثرت، نقطه ی وحدت آنها اعتقاد به مبانی انقلاب اسلامی است. نکته ی مهم این است که با توجه به کار کرد ولایت که حفظ پیوستگی بین توده های مختلف جامعه ی ولایی بر مبنای ارزش های اسلامی است، کار خودجوش به معنای انفصال مطلق از مجموعه های دولتی نیست. بلکه به معنای جوشش درونی و اتکاء و تمرکز بر ظرفیت های فردی و جمعی است. در این صورت کارها معلق و مشروط به اقدام و پشتیبانی مستقیم دولتمردان نمی ماند، هر چند حالت مطلوب و ایده آل جامعه ی ولایی و نظام امامت و امت، پیوستگی حداکثری و هماهنگی در سطوح مختلف؛ راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی در جهت تحقق اهداف جمعی است.

رهبر معظم انقلاب همواره در مقام تامین پیوستگی حداکثری جامعه، به صورت توأمان، از طرفی ظرفیت سرشار و خودجوش توده های مردمی مخصوصا جوانان را به میدان فراخوانده اند و از طرفی دیگر وظایف و تکالیف خطير مسئولین و دستگاههای دولتی را در قبال این مجموعه های خود جوش مردمی، متذکر شده اند:
«این مجموعه های خودجوش مردمی که کار فرهنگی می کنند ... روز به روز باید توسعه پیدا کنند؛ دستگاههای دولتی باید به اینها کمک کنند. » {5}
3- تمییز :

مفهوم «تمييز » بیانگر الزامات و بایسته های آتش به اختیاری است که مشتمل است بر:

الف - قانون گرایی: در یک نگاه کلان، «آتش به اختیار» یکی از راهبردهای حفظ نظام و متفرع بر آن است. در منظومه فکری امام خامنه ای، حفظ نظام، یعنی حفظ همه ی ارزشهایی که نظام اسلامی خودش را متعهد به آنها میداند؛ مثل عدالت، مثل پیشرفت، مثل قانون گرایی، قانون گرایی هم همانگونه که ذکر شده پکی از ارزشهای نظام اسلامی است که از اول مبنای انقلاب اسلامی بر آن بوده است. بدیهی است که برای حفظ یک نظام ارزشی نمی توان از یک ضد ارزش استفاده نمود. ضمن اینکه در تفکر رهبر معظم انقلاب، «مقررات، تبلور همين تفکر انقلابی است». به همین خاطر نمی توان آتش به اختیار را به همانگونه که بسیاری از معاندین معنا کردند به معنای هرج و مرج طلبی، خودسری و بی۔ قانونی معنا کرد:
« آتش به اختیار، به معنای بی قانونی و فحاشی و طلبکار کردن مدعیان پوچ اندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست. نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوءاستفاده دشمنان از وضعیت کشور، و مراقب حفظ قوانین باشند. این مراقبتها در درجه ی اول متوجه به نیروهای انقلاب است که دلسوزنده علاقه مندند و مایلند که کشور به سمت هدفهای خود حرکت بکند. » {6}

ب- عقلانیت انقلابی: رابطه ی انقلابی گری و عقلانیت نه تنها رابطه ی تنافي و تضاد نیست، بلکه لازمه ذاتی انقلابی گری، عقلانی است و همچنین بالعكس، ترابط این دو مفهوم در هم تنیده و ناگسستنی در حدی است که میتوان گفت خاستگاه انقلاب اسلامی حدوثا و بقاءا عقلانیت است و اساسا عقل است که دعوت گر مومن به تکایو و تلاش برای عبور از وضع موجود در جهت نیل به وضعیت مطلوب بر مبنای یک آرمان گرایی واقع بینانه است .

ج- قدرت تحليل: قدرت تشخیص و شناخت تکلیف، در شرایط گوناگون و فهم نیاز لحظه ها مستلزم وجود یک اجتهاد انقلابی است که این اجتهاد و کوشش در شناخت و طيفه، برای افسر جوان جنگ نرم، باعث اتخاذ راهبرد متناسب با آن و ایفای نقش درست آتش به اختیاری خواهد گردید:
«دانشجوی انقلابی مسلمان، دانشگاه را فتح کرد ... منتها بعد در بین خود مجموعه می دانشجوی مسلمان یک اختلالاتی به وجود آمد دانشجوی مسلمان، دانشگاه را فتح کرد لانه جاسوسی را فتح کرد اما خودش از درون مغلوب شد. ... چرا؟ برای خاطر اینکه دچار ضعف تحلیل و ضعف محتوا بودن هیجانات بود، خیلی هم تند» {7}


د- کار تشکیلاتی: توجه به این نکته بسیار مهم است که فعل آتش به اختیار باید در درون تشکیلات جانمایی شود. در منظومه فکری رهبر انقلاب، کار جبهه ای و تشکیلاتی از فرائض هر گونه کار مردمی است: "تشکیلات یکی از فرائض هر گروه مردمی است که یک هدفی را دنبال می کنند. تشکیلات یعنی نظم، یعنی تقسیم وظائف، یعنی ارتباط و اتصال و زنجیره ای کار کردن این معنای تشکیلات است. این چیزی است که نه فقط بد نیست، بلکه یک چیز خوب و بلکه یک چیز ضروری است"
{8}

ر - توجه به حفظ آرامش و امنیت کشور: امنیت و آرامش برای یک کشور، جزو مهمترین خواسته ها و مفیدترین عواید یک ملت است. در قرآن کریم، خدایی متعال در سوره فتح - که فتح مسلمانان را برای پیغمبر و برای مردم، به صورت یک نعمت بزرگ معرفی میکند . میفرماید: «فأنزل الله سكينته على رسوله و على المؤمنين و الزمهم كلمة التقوی و كانوا أحق بها و اهلها»؛ به عنوان یک نعمت بزرگ، تزول سکینه ی الهی را بر جامعه ی اسلامی ذکر می کند.

4- قرارگاه مرکزی:

با توجه به سرشت فرهنگ - که حاکمیت پذیر و منقبض نیست - سبک مدیریت در کارهای فرهنگی نیز بالتبع، اقتضاعاتی خواهد داشت. در اندیشه ی رهبر معظم انقلاب، نقش و کارکرد قرارگاه مرکزی فرهنگ و دستگاههای فرهنگی به مثابه حلقات مکمل، تسهیل گر و الهام بخش فعالیتهای خودجوش تعریف می شود.
"با توجه به رویش‌های معتنابه و جوشش‌های فراوان فعالیت‌های فرهنگی در سطوح مردمی، خصوصاً جوانان مؤمن و انقلابی، دستگاه‌های فرهنگی نظام و در رأس آنها شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نقش حلقات مکمل و تسهیل‌گر و الهام‌بخش را در فعالیت‌های خودجوش و فراگیر مردمی عرصه‌ی فرهنگ برای خود قائل باشند و موانع را از سر راه آنها کنار بزنند" {9}


خاستگاه آتش به اختیار :

اگر آتش به اختياره همان «کار فرهنگی خودجوش و تمییز» است که هست، باید توجه داشت که ضرورت کار فرهنگی خودجوش و تمییز با شروع نبرد نامتقارن و تمام عیار فرهنگی رخ می نماید. چرا که وقتی دشمن با تمام قوا و تجهیزات لجستیکی و نرم افزاری خود وارد یک نبرد نابرابر فرهنگی می شود، باید در مقابل او تمام قد ایستاد. جایی که فرمانده با تمام توان مشغول مجاهدت است، افسران جنگ نرم هم با اتخاذ موضع تهاجمی و تدافعی توامان نباید لحظه ای از تلاش و کار خودجوش فرهنگی دریغ ورزند.
"من گفتم من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم می زنیم ... منتها نوع شمشیر امروز و نوع میدان امروز با تنوع ميدان آن سالهای اول تفاوت دارد. ما در جنگ نرمیم، در جنگ سیاسی هستیم، در جنگ فرهنگی هستیم، در جنگ امنیتی و نفوذی هستیم" {10}

البته نباید از این نکته غفلت نمود که خضرورات «کار فرهنگی خودجوش و تمیز» به عنوان یک اصل مسلّم و مستمر وجود دارد، اما شدت و حدت این امر، علاوه بر تحرکات بیرونی که از ناحیه ی دشمن وجود دارد، به متغیرهای داخلی زیادی بستگی دارد. مواردی مانند انقطاع، اختلال و تعطیلی قرارگاه مرکزی که نه تنها نباید منجر به ایستایی و عدم تحرک افسران جنگ نرم شود، بلکه اهمیت و ضرورت کار فرهنگی خودجوش را مضاعف خواهد کرد و یکی از حکمت های استفاده از اصطلاح آتش به اختیار، تلنگر و تنبهی است که برای بیداری و هوشیاری هر چه بیشتر نیروها و تلاش حداکثری برای شکوفایی ظرفیت ها در این برهای حساس از زمان نیاز است. پس روشن شد که «آتش به اختیار» در واقع تأسیس امر جدید نیست، بلکه تاکید امر سابق است .

چرایی طرح مفهوم آتش به اختیار:

چرایی طرح مفهوم آتش به اختیار را می توان در دو دسته ی عوامل سلبی و ایجابی تقسیم نمود.
عوامل سلبی طرح این مفهوم عبارتند از:

1-اختلال:

"گاهی اوقات انسان احساس می کند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند..."
{11}
اختلال نتیجه ی اغواگری شیطان است که از طریق تصرف در دستگاه عقل یا فطرته دستگاه محاسباتی انسان را از مسیر درستش منحرف می کند، در نتیجه اراده ی انسان دچار تصمیمات غلط می شود.
اختلال در دستگاه محاسباتی ما که هدف اصلی دشمن در مواجهه ی اولیه با ماست، ریشه ها و زمینه های مختلفی می تواند داشته باشد که میتوان به مهمترین آنها اشاره کرد
الف - نفوذ دشمن: "مسئولان آماج این تفوذند: برای چه؟ هدف چیست؟ هدف این است که محاسبات مسئولان را عمومی کنند و تغییر بدهند"
{12}
ب - محاسبات صرفا مادی: "من همین جا تأکید کنم یکی از خطاهای محاسباتی این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفا مادی محدود بماند؛ یعنی عوامل معنوی را، سنتهای الهی، سنتهایی که خدا از آنها خبر داده است، آن چیزهایی را که با چشم دیده نمیشود، ندیده بگیرد. این یکی از خطاهای بزرگ محاسباتی است " {13}
ج - بی خیالی و سهل اندیشی: مواجه ی سهل انگارانه و منفعلانه با دشمن منجر به وقوع خطاهای فاحش محاسباتی خواهد شد.
د - تهدید و تطميح: "تأثیر شیطان در دستگاه محاسباتی ما، از راه تهدید و تطمیع است"
{14}

2- تعطیلی:

"گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها ... تعطیلند " {15}
مفهوم تعطیلی دستگاه های مرکزی فکر و فرهنگ را شاید بتوان ترجمان «ولنگاری فرهنگی» دانست، ولنگاری را می توان به معنای بی برنامه گی و بی اهتمامی در عرصه ی فرهنگ و یا آزادی بدون ضابطه دانست که پیش از این، مورد مواخذه و معاتبه ی رهبر معظم انقلاب قرار گرفته شده است: "برادران عزیز، خواهران عزیز! در مسئله ی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم در دستگاههای فرهنگی - اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی - یک نوع ولنگاری و بی اهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولید کالاي فرهنگي مفيد که کوتاهی می کنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی می کنیم." {16}
این ولنگاری و بی اهتمامی در عرصه ی فرهنگ، یک عارضه هی فراگیر است که ناشی از عوامل متعددی است که مهمترین آنها عبارتند از: جدی نگرفتن تهاجم فرهنگی دشمن، وادادگی مدیران و عدم مواجهه ی با کارزار فکری و فرهنگی دشمن در قامت دولت اسلامی.

3- انقطاع :

"اگر چنانچه رابطه ی قرارگاه قطع شد ... اینجا فرمانده دستور آتش به اختیار میدهد." {17}
انقطاع رابطه ی قرارگاه مرکزی از افسر جوان جنگ نرم، همواره یکی از دغدغه ها و نگرانی های جدی رهبر معظم انقلاب بوده و هست: «بارها تأسف خورده ام که چرا باید به جوانان به این خوبی، بی اعتنایی شود!؟ اینها هيج چیزشان از آن کسانی که در جاهایی به عنوان هنرمند معروف شده اند، کمتر نیست. در بسیاری از امور، از آنها خیلی هم بهترند، اما به اینها بی اعتنایی میشود وقتی که انسان مطلب را به درستی کاوش می کند، می بیند سر رشته می رسد به اراده خیانت آمیزی در نقطه! مسؤولين هم متوجه نیستند. مسؤولین فرهنگی، مردمان خوبی هستند، اما در سطوح بالا، از کارهایی که در سطوح متوسط انجام میگیرد، بی خبرند. لذا این جوان، این مجموعه جوانان و این جریانها را ناامید می کنند" {18}
عوامل ایجابی عبارتند از:
4- فن آوری استخراج و به کارگیری ظرفیت ها:

همان طور که خداوند در مورد فرعون میفرماید: «فاستخف قومه فأطاعوه» آتش به اختیار در واقع یک راهبرد مهم برای استخراج، اکتشاف و شکوفایی ظرفیت ها و ممانعت از هر گونه انسداد در عرصه فرهنگ است

5- پیوستگی جامعه ی ولایی و نفی دیوان سالاری فرهنگی:

در نظام ولایی، یکی از کار بسته های ولایت، ایجاد و تأمین پیوستگی حداکثری جامعه است، به همین دلیل، آتش به اختیار یک راهبرد پوششی برای تامین پیوستگی حداکثری جامعه است، نه عامل هرج و مرج و از هم گسیخته جامعه.

6- رشد و بالندگی جناح فرهنگی مؤمن انقلابی:

فرمان آتش به اختیار، نشانگر یک نوع بلوغ، ترفيع رتبه و تشخص جناح فرهنگی مومن انقلابی است که بعد از گذار از دوران ابتلاء امتحان و فتنه های گوناگون اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و سرافرازی در همه آنها، مخاطب این فرمان خطير قرار گرفته است.

مرزشناسی آتش به اختیار :

با مشخص شدن تعریف «کار فرهنگی» که جنس تعریف آتش به اختیار است، مرزشناسی فرمان آتش به اختیار هم مشخص شد. چرا که آتش به اختیار، به مثابه یک کنش گری اجتماعی، محدوده و مرز دارد و در غیر این صورت، انتظام امور مختل خواهد شد. مرز آتش به اختیار، «کار فرهنگی» است.

آتش به اختیار در کلام امام خمینی:

امام در وصیت الهی - سیاسی خود بارها مردم را از بی تفاوتی بر حذر داشته است. در جایی میفرماید: «و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند و مردم جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند، به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند.»

چند مصداق از آتش به اختیار :
1- تجمعات خودجوش مردمی مثل 9 دی و 13 دی :
«در آن حادثه بی‌نظیر، هیچ‌کس دست‌اندرکار نبود و قدرت فکری که شاکله اصلی نظام اسلامی است، مردم را به خیابانها کشاند و آن حادثه بی‌نظیر پدید آمد.» {19}

2- اردوهای جهادی :

«در مورد این حركت عظیم بسیج سازندگی و اردوهای هجرت كه به طور رسمی، ده سال است آغاز شده. البته این را من باید اقرار كنم كه این كار، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهای دانشجو و دانش‌آموز در بخشهای مختلف، این حركت را شروع كردند» {20}

3- جهاد سازندگی :

«جهادگران سازندگی در طول بیست سال گذشته همواره پیشرو و مبتکر انجام کارهای بزرگ بوده‌اند» {21}

4- جشنواره عمار:

«جشنواره مردمی فیلم عمار، توجه به موضوع دین و معارف دینی و همچنین انقلاب اسلامی و ارزشهای انقلاب در این جشنواره را اقدامی مبارکی است» {22}


5- مدافعان حرم:
«به بنده نامه‌هایی نوشته میشود از طریق [واحد] ارتباط مردمی، برای حضور در جبهه‌های جنگ؛ جبهه‌ی جنگ در کجا؟ در سوریه، در حلب! همین‌طور مدام نامه مینویسند، التماس میکنند. بعضی‌ها خودشان التماسمیکنند، بعضی‌ها والدینشان التماس میکنند که جوان ما خیلی بی‌تابی میکند، فلان میکند، شما اینها را بفرستید مثلاً [بروند]». اینها پدیده‌های باورنکردنی است» {23}

6- راهپیمایی عظیم اربعین:
«یک نمونه همین راه‌پیمایی عظیمِ اربعین است؛ این واقعاً یک پدیده است، یک پدیده‌ی الهی است، ... درست قابل تفسیر هم نیست؛ یعنی نمیشود این حادثه را تحلیل کرد. این‌جور این جمعیّتِ عظیمِ میلیونی راه بیفتند، در ظرف چند سال این تحقّق پیدا کند، شکل پیدا کند! بله، در گذشته راه‌پیمایی بود، امّا این خبرها نبود» {24}
/leader/image/1398/04/1398-04-26_02-55-23_0_pnews37.jpg
منابع :
{2} بیانات در خطبه های نماز عید فطر - 05/04/1396
{3} رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 93/03/04
{8} آیت الله خامنه ای، مصاحبه با روزنامه اطلاعات - 1360/11/27
{9} مربوط به :حکم آغاز دوره ی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی تاریخ - 1393/07/26
{19} جلسه درس خارج فقه و در آستانه سالروز حماسه ۹ دی ۸۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۷