پناهیان: بسیاری از مشکلات پیشآمده به بهانه حجاب، بهخاطر تلقی نادرست از دین است
حجتالاسلام پناهیان گفت: اینکه بعضیها با دین، لجبازی دارند یا همین مشکلات اخیری که به بهانه حجاب پیش آمد، به خاطر بد تعریف شدن دین در جامعه است. اگر آن صورت ناب دین را عرضه کنیم، خواهید دید چه تعداد از افراد دینگریز میمانند.
به نقل از خبرگزاری فارس، حجتالاسلام علیرضا پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان با حضور در برنامه «ماه من» که بهطور مستقیم از شبکه سه پخش میشود درباره تلقیهای ناصواب از دین و آثار تحریف دین به گفتوگو پرداخت. در ادامه گزیدهای از اولین جلسه این مبحث را میخوانید:
مأموریت کلیدی امیرالمؤمنین(ع) بعد از رسولخدا(ص) چه بود؟
درباره امیرالمؤمنین (ع) از ابعاد مختلفی میشود صحبت کرد؛ مثلاً میشود درباره فضائل ایشان، شخصیت و اخلاق و سلوک ایشان صحبت کرد، همچنین میشود درباره کلمات بلند ایشان در زمینههای مختلف صحبت کرد، مثلاً توصیفی که برای اهل تقوا دارند، یا توصیههایی که به مالک اشتر در امور اجتماعی و سیاسی دارند. ولی ما درباره هیچکدام از اینها نمیخواهیم صحبت کنیم، بلکه میخواهیم به این نگاه کنیم که رسالت و مأموریت کلیدی امیرالمؤمنین (ع) بعد از رسولخدا (ص) در چه بود؟
مأموریت اصلی ایشان چیزی فراتر از سیاست بود که البته سیاست هم جزو آن بود. مأموریت ایشان امری فراتر از عقیده به امامت ایشان بود. میخواهیم ببینیم که ایشان در آن ۲۵ سال بعد از پیامبر (ص) و در آن ۵ سال خلافت خودشان چه مأموریتی را انجام دادند و اساساً محور رسالت ایشان را چه چیزی میتوانیم تلقی کنیم؟ میخواهیم از این زاویه، کل زندگی امیرالمؤمنین(ع) را در دوران امامت ایشان مورد مطالعه قرار بدهیم.
در زمان خودمان با مسائلی مواجهیم که امیرالمؤمنین(ع) در بخشی از مأموریتش با آنها مواجه بود
ممکن است شما شخصیت امیرالمؤمنین (ع) را به عنوان یک انسان برتر مورد مطالعه قرار بدهید بدون ارتباط با امامت ایشان. همچنین ممکن است امامت ایشان را مورد بحث قرار بدهید بدون ارتباط با رسالت خاص ایشان. ولی ما میخواهیم درباره مأموریت و رسالت خاص امیرالمؤمنین (ع) از زاویه امامت ایشان صحبت کنیم و البته در این بحث، به میزان موفقیت ایشان هم اشاره میکنیم و میگوییم که ایشان موفقیت بالایی بهدست آوردند و بقای دین هم بهواسطه موفقیت ایشان در همین مأموریت کلیدی بود.
همچنین میخواهیم ربط این بحث را با زمانه خودمان بسنجیم. در همین زمانی که ما به سر میبریم، با مسائلی مواجه میشویم که امیرالمؤمنین (ع) در مأموریت خودشان، لااقل با بخشهایی از آن مسائل درگیر بودند. یعنی درس زمانه خودمان را هم میخواهیم بگیریم.
تحریف دین اتفاقی است که در امتهای گذشته رخ داده/ پیامبر(ص) فرمود که این اتفاق در امت من هم رخ میدهد
حالا ببینیم مأموریت امیرالمؤمنین(ع) چه بود؟ این را میتوانیم با یک روایت از رسولخدا (ص) شروع کنیم که البته به صورتهای مختلفی نقل شده است. مضمون روایت این است که حضرت میفرماید: هرچیزی که بعد از پیامبران قبلی در امتهای پیشین اتفاق افتاد، بعد از من هم مو به مو اتفاق خواهد افتاد. «کُلَّمَا کَانَ فِی اَلْأُمَمِ اَلسَّالِفَةِ یَکُونُ فِی هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مِثْلُهُ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ» (کمالالدین، ج۲، ص۵۷۶) حالا چه اتفاقهایی در زمان امتهای پیشین افتاده است؟ آن اتفاقهایی که بعد از پیامبران گذشته رخ داده، مربوط به تحریف دین بوده است.
موضوع تحریف دین یک موضوع بسیار جدی در قرآن است و وقتی رسولخدا(ص) میفرماید که این اتفاق بعد از من هم رخ میدهد، مسئله خیلی جدیتر میشود. تحریف دین، بارها در قرآن کریم، ذکر شده است که امتهای گذشته بعد از انبیاء خود، چگونه ادیان خود را تحریف کردند. مثلاً میفرماید: «فَبِما نَقْضِهِمْ مِیثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً» (مائده، ۱۳) آنها-که اشاره به یهودیان است- چون پیمان خودشان را شکستند، ما آنها را لعنت کردیم و ما قلبهای آنها را سخت کردیم و دچار قساوت قلب شدند
چرا بعضیها دوست دارند دین را تحریف کنند و چرا بعضیها دین تحریفشده را میپسندند؟
بعد میفرماید: «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ» آنها معنای کلمات خدا را تغییر دادند. این میشود تحریف دین! علامه طباطبایی در اینباره میفرماید: معنایی که خداوند برای یک حکم یا کلام خود در نظر داشته، آنها تغییر میدهند و به یک صورت دیگری جلوه میدهند.
اینکه تحریف دین با چه اهداف و انگیزههایی رخ میدهد، باید دربارهاش بحث کنیم و راحت از کنارش نگذریم. چون ما در زمان خودمان میخواهیم ببینیم که آیا تحریف رخ میدهد یا نه؟ چه کسانی با چه انگیزههایی تحریف میکنند؟ اصلاً یک علاقهای در آدمها برای تحریف دین وجود دارد، این قصه صرفاً قصه امتهای گذشته نیست، این علاقه را باید بهصورت روانشناسانه مورد بررسی قرار داد. چرا بعضیها دوست دارند دین را تحریف کنند و چرا بعضیها دین تحریفشده را میپسندند؟
دینداران نادان مثل داعشیها و دینگریزانی مثل غربگراها در اثر تحریف دین پدید میآیند
اگر در زمان ما کمی از دین تحریف شده باشد، این تحریف دو تا اثر سوء دارد: یا دیندار نادان درست میکند مثل داعشیها، یا اینکه دینگریز درست میکند مثل غربگراهای دینستیز. چرا اینها از دین بدشان میآید؟ چون دینِ بد به اینها عرضه شده است؟ چرا آنها بد دینداری میکنند؟ چون دین بد و تحریفشده به آنها عرضه شده و آنها بد فهمیدهاند.
اگر دین، خوب عرضه نشود، یک اثر منفی دیگر هم دارد و آن هم اینکه عموم دینداران زیاد رشد نمیکنند. هر کسی یکمقدار از دین را میگیرد و سیر میشود. این اشباع کاذب برای چیست؟ دین که برای نگهداشتنِ ما در همین سطح نیامده است؟ بلکه میخواهد ما را به اوج برساند. ما باید این گفتگو را انجام بدهیم تا از مشکلاتی که مانع رشد ما میشود، عبور کنیم.
بسیاری از مشکلاتی که به بهانه حجاب پیش آمد، بهخاطر تلقی نادرست از دین در جامعه است
همین مشکلات اخیری که به بهانه حجاب پیش آمد یا این مسئلهای که بعضیها با دین، لجبازی دارند، خیلی از اینها به خاطر بد تلقی شدن و بد تعریف شدن دین در جامعه است. ما باید آن صورت ناب دین را عرضه کنیم، آنوقت ببینیم چند نفر از آن کسانی که دینگریز هستند، باز هم دینگریز باقی خواهند ماند.
پس در زمانه خودمان هم درگیر با موضوع تحریف دین، درگیر هستیم؛ لااقل با تلقیهای ناصواب از دین درگیر هستیم. کلمه تحریف دین بارها در قرآن کریم، آمده است. پیامبر اکرم(ص) هم فرمودند که هرچیزی بعد از انبیاء گذشته رخ داد، بعد از من هم اتفاق خواهد افتاد. (کمالالدین، ج۲، ص۵۷۶) در اینجا یک سؤال پدید میآید: آیا این دینی که ما داریم، کلاً تحریف شده است؟ بعد از پیامبر اسلام، یک تفاوت وجود دارد، و آن هم اینکه بعد از پیامبر(ص) عملیات تحریف دین انجام شد، ولی ائمه هدی(ع) بهواسطه نقشی که ایفا کردند، توانستند جلوی تحریف کامل دین را بگیرند.
لازم است در اینجا یک نکتهای را توضیح بدهم: اگر ما درباره تحریف دین صحبت میکنیم، کلانِ موضوع را بحث میکنیم، بحث اختلاف مذاهب نیست، یعنی ممکن است من شیعه اثنیعشری هم باشم ولی دچار آسیبهای تحریف دین شده باشم، غیر از موضوع اعتقاد! چون بعضیها فکر میکنند که دعوا صرفاً سر این اعتقاد است.
تحریف دین در زمان ما بهصورت «تلقیهای ناروا از دین» است
در آخرالزمان بسیاری از امتحانات و فتنههای سخت برای غربال کردن مؤمنینی است که به دوازده امام معتقد هستند. اگر تحریف دین را به عنوان یک جریان روانشناختی در نظر بگیریم که ممکن است عموم متدینین درگیر آن باشند، ممکن است شامل حال ما هم باشد؛ حتی با اعتقاد به امامتِ ائمه هدی(ع)
در زمان امیرالمؤمنین(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) میبینیم که ایشان در مقابل تحریف دین ایستادند. ولی الان در زمان خودمان تحریف دین را به چه صورتی و در چه چیزی میبینیم؟ بنده نمیخواهیم از همین کلمه تحریف دین درباره زمانه خومان استفاده کنم، بلکه میخواهم از عبارت «تلقیهای ناروا از دین» استفاده کنم، یعنی در زمان خودمان باید از تلقیهای ناروا از دین صحبت کنیم. در روایت هست که در آخرالزمان بین مؤمنین به اهلبیت(ع) اینقدر اختلاف میافتد که همدیگر را لعن میکنند. (لا یَکُونُ الْأَمْرُ الَّذِی تَنْتَظِرُونَهُ حَتَّى یَبْرَأَ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ وَ یَتْفُلُ بَعْضُکُمْ فِی وُجُوهِ بَعْضٍ وَ یَشْهَدَ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ بِالْکُفْرِ وَ یَلْعَنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً؛ غیبت نعمانی، ص۲۰۶)
طبق روایت، در آخرالزمان مؤمنین دچار اختلاف شدید میشوند و علیه همدیگر به روایات و آیات استناد میکنند
رهبر انقلاب هم در سخنرانی اخیر فرمودند که بعضیها در اختلافات خودشان خیلی بد برخورد میکنند (یک جاهایی اغماض و گذشت لازم است، [امّا] گذشت نمیکنیم. سر یک اختلاف نظر کوچک، یقه همدیگر را میگیریم؛ ۱۴۰۲/۰۱/۰۱) این یکی از خاصیتهای آخرالزمان است، جالب اینجاست که طبق برخی از روایات، وقتی مؤمنین شدیداً با همدیگر مخالفت میکنند، هر کدامشان هم به روایات اهلبیت(ع) و آیات قرآن استناد میکنند.
پس ما در زمان خودمان با برداشتهای غلط از دین مواجه هستیم، لذا باید درباره این مسائل حرف بزنیم، تا میتوانیم ذهنها را به هم نزدیک کنیم و ادبیات و گفتار خودمان را به هم نزدیک کنیم، برای اینکه دلهای ما به هم نزدیک بشود، باید اندیشه و گفتار ما به هم نزدیک بشود، ما باید به یک فکر مشترک و به یک ادبیات مشترک برسیم.
حالا ببینیم درباره مأموریت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به این موضوع، چه روایاتی داریم؟ یک سلسله روایات در اینباره هست، چون این مسئله مکرراً در آن زمان بحث شده است. بنده میخواهم مخاطبان عزیز بدانند که این یک موضوع فرعی نیست که ما الان وسط کشیدهایم بلکه یک موضوع اصلی است.
پیامبر(ص): امیرالمؤمنین(ع) سرِ «تأویل» میجنگد، یعنی علیه کسانی که دین را بد تفسیر میکنند
یکبار کفش پیامبر(ص) خراب شده بود و ایشان از امیرالمؤمنین(ع) خواستند که این کفش را تعمیر کند. وقتی علیبنابیطالب(ع) مشغول تعمیر کفش بود، رسولخدا(ص) چند قدمی کنار رفتند و در بین اصحاب شروع کردند به صحبت کردن و فرمودند: الان دشمنان دین با من سرِ تنزیل یا نزول قرآن جنگ میکنند. اما بعد از من برخی از یارانم سر تأویل و تفسیر قرآن با دشمنان دین جنگ میکنند؛ یعنی با کسانی که قرآن را بد تفسیر میکنند، میجنگند. یک کسی گفت: آیا من هم جزو کسانی هستم که سرِ تأویل قرآن با دشمنان دین میجنگند؟ حضرت فرمودند: نه، تو نیستی! دیگری هم پرسید و حضرت فرمود: نه، تو هم نیستی. بعد فرمود: آن کسی که دارد کفش من را درست میکند، همان کسی است که سرِ تأویل قرآن خواهد جنگید. «إِنَّ مِنْکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ کَمَا قَاتَلَ مَعِی عَلَى التَّنْزِیل... وَ إِنَّهُ الْمُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِیلِ إِذَا تُرِکَتْ سُنَّتِی وَ نُبِذَتْ وَ حُرِّفَ کِتَابُ اللَّهِ وَ تَکَلَّمَ فِی الدِّینِ مَنْ لَیْسَ لَهُ ذَلِکَ فَیُقَاتِلُهُمْ عَلِیٌّ ع عَلَى إِحْیَاءِ دِینِ اللَّهِ» (ارشاد مفید، ج۱، ص۱۲۴)
در این ماجرا، پیامبر(ص) یک قصهای درست کرد تا یاد همه بماند. در تاریخ هم این کار پیامبر(ص) گرفت و موجب شد که این داستان باقی بماند. اینکه امیرالمؤمنین(ع) سرِ تأویل قرآن جنگ میکند، صرفاً یکی از مأموریتهای ایشان نیست بلکه این حاکم بر کل مأموریت ایشان است.
در روایت دیگری از امام باقر(ع) نقل شده است: یک نفر آمد و خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسید و گفت که من یک کلامی از عمار درباره شما شنیدهام، آیا این حرف درست است؟ آن مرد گفت: عمار گفته است از رسولخدا(ص) شنیدم که فرمود: من برای نزول قرآن و دفاع از اصل قرآن دارم میجنگم و علی(ع) برای تأویل قرآن میجنگد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: بله این کلام درست است، معانی قرآن پیش من است... «جاءَ رَجُلٌ إلی عَلِیٍّ علیه السلام وهُوَ عَلی مِنبَرِهِ... أنَا اُقاتِلُ عَلَی التَّنزیلِ وَعَلِیٌّ یُقاتِلُ عَلَی التَّأویلِ فَقالَ علیه السلام: صَدَقَ عَمّارٌ ورَبِّ الکَعبَهِ، إنَّ هذِهِ عِندی لَفی ألفِ کَلِمَهٍ تَتبَعُ کُلَّ کَلِمَهٍ ألفُ کَلِمَهٍ» (خصال شیخ صدوق، ص ۶۵۰)
پس منظور از تلقیهای غلط از دین، در واقع همان تحریف است، وقتی دین تحریف شد، تلقیها از دین، غلط میشود. این تلقیهای غلط، یک آثاری همین الان در جامعه ما دارد، یعنی یک برداشتهایی از دین وجود دارد که یک سلسله مسائل تاریخی در پشت سر دارد. دوران بنیالعباس، پانصدسال طول کشیده است، شما انتظار دارید که آنها در این مدت طولانی هیچ اثری در تحریف دین نگذاشته باشند؟! تحریف دین، یک ریشه تاریخی دارد و یک ریشه روانشناختی دارد که آدمها چگونه دوست دارند دین را تحریف کنند. در جلسات بعد، به این مسائل میپردازیم.
پایان پیام/