نوربالا| عباس نمازهایش را در خانه تندتر میخواند
یکی از همرزمان شهید ورامینی میگوید: عباس تعریف میکرد من وقتی به خانه میروم، سریع نمازم را میخوانم و حتی بعضی از مواقع تعقیبات نماز را هم به جای نمیآورم.
به نقل از خبرگزاری فارس، عباس مسلمانی را درست آموخته بود. میدانست باید چطور با اطرافیان خود رفتار کند. رفتاری که بر گرفته از دین و اعتقادش بود. خرج کردن محبت را بلد بود. چه وقتی که در اوقات بیکاری به پرورشگاه میرفت تا امورات نوزادان را انجام دهد و شاید با لحظهای در آغوش کشیدنشان بتواند گرمای محبت را به آنها منتقل کند. چه وقتی در اوج جنگ به خانه میآمد همه فکر و ذکرش این بود که در آن ساعات کوتاه دربست در خدمت خانوادهاش باشد. همین درست زندگی کردن بود که بالاخره عباس ورامینی را عاقبت بخیر کرد و در نیمهشب دوشنبه ۲۸ آبان ۱۳۶۲، در عملیات والفجر ۴ منطقه پنجوین، به شهادت رسید. یکی از همرزمانش به نقل از خود عباس اینطور خاطرهای را روایت میکند:
عباس به شدت مهربان بود. یادم هست به من میگفت: من وقتی به خانه میروم، سریع نمازم را میخوانم. حتی بعضی از مواقع تعقیبات نماز را هم به جای نمیآوردم. سریع مینشینیم و با همسرم خوش و بش میکنم. عباس هیچ وقت نمیگفت که شهید میشود. اما میگفت: وقتی من برای جنگ دو ماه وقت صرف میکنم، در این مدت همسر، مادر و پدرم از دیدن من محروم هستند.
به هر حال آنها نیز دوست دارند، من را ببینند و با من ناهار یا شام بخورند و گپ بزنند. میگفت سعی میکنم وقتی به خانه میروم، نمازهایم را تقریباً جمع و جور و بدون مستحبات بخوانم. زیرا میخواهم فقط سه چهار روز با خانواده باشم و بعد دوباره وارد کار شوم. واجبات را در کنار زن و فرزندانش انجام میداد ولی به مستحبات در جبهه عمل میکرد و مستحبات را در جبهه انجام میداد. این برای ما مهم بود. معلم زبانی نبود، معلم عملی بود.
پایان پیام/