القای اختلاف و جناح بندی از سوی دشمنان ابله
[راجع به اینکه دشمنان دل خودشان را به وجود اختلافات و جناحبندیها در مسؤولان کشور، خوش نکنند]
اگر کسی از اول انقلاب تا حالا، تحلیلهای محافل سیاسی - همینهایی که رادیوها را میگردانند و دولتها را خط میدهند - نسبت به اشخاص در جمهوری اسلامی را پهلوی هم بگذارد، یقین خواهد کرد که اینها یا خیلی ابلهند، یا تعمّداً خودشان را به بلاهت میزنند و یا خدازدهاند.
هر روزی، نسبت به شخصیتها، قضاوتی کردهاند. شخص واحدی، یک روز تندروست، یک روز معتدل است؛ یک روز سازشکار است، یک روز متعصب است؛ یک روز محبوب میان مردم است، یک روز مغضوب مردم است! از نظر آنان، دو نفر یک روز با هم دوستند، یک روز ضد یکدیگرند! رابطههای معنوی و الهیِ یک نظام اسلامی را نمیفهمند؛ خدا را شکر که نمیفهمند، خدا را شکر که «ذهب اللَّه بنورهم»(۱). خدا از دلهای اینها نور، و از مغزهایشان تشخیص را گرفته است. چه اختلافی، چه جناحبندییی؟!
البته، در یک جامعهی زنده که مردم آزادند، همه حق اظهارنظر دارند. مردم، به مسؤولان نزدیکند. بالاترین ردهی مسؤولان کشور، با معمولیترین انسانها، امکان ارتباط و برخورد معمولی و روزمره دارند. در چنین جامعهیی، طبیعی و قهری است که نظرات مختلف سیاسی و اقتصادی وجود دارد. اما نظرات مختلف، یک حرف است؛ آنچه که شما میخواهید و آرزو میکنید و تبلیغ مینمایید - یعنی جناحبندیهای مزاحم و معارض یکدیگر - یک حرف دیگر است. این دومی، بحمداللَّه نیست و نخواهد بود و جامعهی اسلامی نمیتواند در میان خود و در میان کسانی که به این اهداف مؤمن و معتقدند، دو جناح داشته باشد که اینها بخواهند ریشهی هم را بزنند و زیر پای یکدیگر را خالی کنند. چنین چیزی امکان ندارد؛ مگر کسی که به این راه معتقد نباشد.