نمونه هایی از اندیشه اسلامی
من از ایران میآیم، که زادگاه پرآوازهترین و درعینحال ناشناختهترین انقلابهای دوران معاصر است. انقلابی بر پایهی دین خدا و در امتداد راه پیامبران و مصلحان بزرگ الهی؛ راهی به درازای همهی تاریخ بشر. ریشهی استوار و اندیشهی زیربنائی این انقلاب جهانبینی توحیدی اسلام است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همهی علائقی که انسان را با دنیای بیرون از وجود او - جهان، انسانها، اشیاء - مرتبط میکند، و نیز فهم و درک آدمی از وجود خود و خلاصه همهی چیزهایی که نظام ارزشی جامعه را میسازد، و آن را بر ادارهی مطلوب خود قادر میکند، همه و همه از این جهانبینی الهی ریشه و مایه میگیرد و منشعب میشود. در اندیشهی الهی اسلام همهی هستی آفریدهی خداست(۱) و جلوهگاه علم و قدرت او و پوینده بسوی اوست، و انسان برترین آفریده و جانشین اوست.(۲)
انسان میتواند با استخراج گنجینههای استعداد - که در نهاد اوست - خود را و جهان را که برای او آفریده شده به زیباترین وجهی بسازد و بیاراید، و با دو بال علم و ایمان به عروج معنوی و مادی نائل آید، و میتواند با تضییع یا به انحراف کشاندن این استعدادها جهنمی از ظلم و فساد در جهان بیافریند. چراغ هدایت بشر ایمان او به خدا و تسلیم او در برابر امر و نهی الهی است. دنیا کشتزار آخرت است(۳)، و مرگ نه پایان زندگی که دروازهی ابدیت و سرآغاز نشئهای جدید. در اندیشهی الهی اسلام افراد بشر، برادران و خواهران یکدیگر و همه بندگان خدایند. (۴)
میان نژادها، رنگها، مردم سرزمینها هیچ تفاوت نیست، و اینها مایهی برتری کس یا ملتی نیست. انسانیت پیوسته است، و تعرض به یک انسان تجاوز به همهی انسانیت است؛ بدون دخالت خصوصیات جغرافیائی و نژادی.۱۳۶۶/۰۶/۳۱