- ب ب +

تحلیل روایی مبانی نظریه انتظار در اندیشه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(دامت برکاته)

ارائه کننده: حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان

ناقدین: حجج الاسلام آقایان علیرضا عظیمی‌فر و سید محمدرضی آصف آگاه

دبیرعلمی: آقای سید حامد شاهرخی

مقدمـه: عنصـر انتظـار در منظومـه معـارف مهـدوی جایـگاه بسـیار ویـژه‌ای دارد؛ یعنــی ا گــر مــا بخواهیــم مباحــث مربــوط بــه حضــرت حجــت را اولویت‌بنــدی کنیـم، بـه نظـر میرسـد انتظـار در منظومـه آموزه‌هـای مهـدوی نخسـتین اولویـت را بـه خـودش اختصـاص داده اسـت؛ مخصوصـا آن گونـه‌ای کـه پیـروان مکتـب اهــل بیــت(ع) از مهدویــت ارائــه و تبییــن معــارف میکننــد.
امــا حقیقــت و محتــوای اساســی بیانــات معصومیــن(ع) ایــن اســت کــه انتظــار از جنــس عمــل و رفتـار اسـت، گاهـی از جنـس اعمـال عبـادی و بالاتـر از همـه از جنـس برتریـن جهادهـای امـت رسـول گرامـی اسـلام اسـت. آنچـه کـه مقبـول و پذیرفتـه بـه نظـر میرســد، ایــن اســت کــه انتظــار بــه هیــچ وجــه زندگــی در فــردا نیســت، بلکــه زندگــی در اکنــون اســت.
اگــر انتظــار افضــل اعمــال اســت، اگــر خــود انتظــار «الفــرج مــن أعظــم الفــرج»{1} اســت، حکایــت از ایــن میکنــد کــه بــه هیــچ وجــه توصیـه بـرای آمادگـی بـرای حضـور در فـردا نیسـت، بلکـه بـرای آمادگـی در اکنـون و زندگـی بـا شـرایط اکنـون اسـت. یعنـی مـن بـر ایـن بـاور هسـتم کـه یـک منتظـر رفتــارش را جهت‌دهــی میکنــد بــرای اینکــه ا گــر فردایــی ظهــور اتفــاق افتــاد، همخـوان و هماهنـگ بـا آن جامعـه باشـد. اساسـا مـا تـا امـروز تجریـه کردیـم کـه همـه منتظریـن بـه وصـال و حکومـت نرسـیدند، بنابرایـن دسـتورالعمل مربـوط بـه همــان زمــان و شــرایط آن زمــان اســت. ا گــر بخواهــم خیلــی صریــح عــرض کنــم، یعنــی آوردن یــک مــدل بــا محدودیت‌هــا و شــرایط عصــر غیبــت در دوران عصــر غیبـت. یعنـی اینکـه هـر کسـی میتوانـد منهـای حضـور در محضـر آخریـن حجت الهـی، انتظـار را همـان ظهـور خـود بدانـد. یعنـی در عصـر غیبـت بـا متعهدبـودن
بــه مســئولیت‌ها و وظایــف دوران غیبــت، عصــر ظهــوری را تجربــه کنــد.

انتظـار در فـراز و فـرود تاریـخ شـیعه نقـش بسـیار اساسـی داشـته اسـت و تحـولات اجتماعـی بزرگـی را پشـتیبانی کـرده اسـت کـه در تاریـخ بشـریت ماننـد نداشـته اســت. بــدون مبالغــه عــرض میکنــم بســیاری از تحــولات اجتماعــی کــه منشــا خیـرات و بـرکات بـرای بشـریت شـده اسـت، در واقـع وابسـته بـه اعتقـاد و بـاور بـه انتظـار و عمـل بـه انتظـار اسـت.
نمونـه روشـنی کـه در نـگاه همـگان اسـت، پدیـده و اتفـاق انقـاب اسـلامی ایـران اسـت کـه در واپسـین سـالهای قـرن 20 میـلادی و آغازیـن سـال‌های قـرن 21 یـک اتفـاق بسـیار بـزرگ و بـی بدیلـی را رقـم زد. سـال‌ها و ده‌هـا سـال نیـاز اسـت تـا عظمـت و بزرگـی ایـن انقـلاب عظیـم در نگاه‌هـا تبییـن شــود. بی‌شــک انقــلاب اســلامی رخــدادی اســت کــه در جهــان مستکبرپســند و
جهانـی کـه همـه اراده‌هـای انسـانی تحـت یـک اسـتکبار جهانـی جمـع میشـده اسـت، گروهـی بـا تفکـر مبتنـی بـر آموزه‌هـای مکتـب اهـل بیـت چنیـن اتفاقـی را رقـم بزننـد.
بررسـی‌ها حکایـت از ایـن میکنـد کـه عنصـر انتظـار در بحـث ایجـاد و دوام و اسـتمرار ایـن پدیـده الهـی نقـش بسـیار مهمـی داشـته اسـت. کسـی تردیـد در ایـن نـدارد کـه انتظـار ظهـور حضـرت مهـدی(ع) بـه عنـوان یـک عنصـر کلیـدی در مجموعــه پدیدآمــدن و بقــا و اســتمرار ایــن انقـلـاب نقــش ویــژه‌ای داشــته اســت. بــا توجــه بــه آنچــه کــه گفتــه شــد، مــا ایــن را بــه طــور روشــن و صریــح در منویـات و فرمایشـات رهبـر فقیـد انقـلاب اسـلامی، حضـرت امـام خمینـی(ره) و بیانـات و فرمایشـات و منویـات مقـام معظـم رهبـری بـه روشـنی میبینیـم. یعنـی هـر جـا کـه سـخن از اتفاق‌هـای بـزرگ در وضعیـت انقـلاب اسـت، نقـش انتظـار حضـرت مهـدی(ع) بـه عنـوان عنصـری کلیـدی مطـرح میشـود و همـواره پیـروان و معتقدیـن بـه ایـن آمـوزه بـا تبیین‌هـای نوآمـد و روزآمـدی کـه بـرای آنهـا صـورت میگیــرد، نســبت بــه جایــگاه ایــن عنصــر در اســتمرار انقــلاب و نظــام اســلامی متنبـه میشـوند و مـا نمونه‌هـای آن را در مـوارد قابـل توجهـی ملاحظـه میکنیـم.

قطعــا نــواب عــام وجــود مقــدس حضــرت ولــی عصر(عــج) بــر اســاس مباحــث علمـی کـه در ایـن زمینـه وجـود دارد، بـه نوعی عهـده‌دار وظایف سـنگین در دوران غیبـت هسـتند و امـروزه ایـن وظیفـه خطیـر بـر دوش مقـام معظـم رهبـری اسـت؛ بـه عنـوان امتـداد مقولـه امامـت کـه خـود، امتـداد بحـث نبـوت و نبـی مکـرم اسـلام اسـت، امـروزه نسـبت بـه عناصـر دینـی اهتمـام خاصـی دارنـد کـه در میـان آنهـا بحــث انتظــار مطــرح میشــود.
بی‌شــک توجــه بــه ایــن نکتــه ضــروری اســت کــه مهمتریـن مسـئولیت نیابـت عامـه و نـواب عامـه، روایـت بیانـات نورانـی پیشـوایان معصـوم اسـت. «فرجعـوا الـی رواه حدیثنـا» بـه روشـنی ایـن را در نـگاه مـا قـرار داده اسـت. از آنجایـی کـه فرمایشـات مقـام معظـم رهبـری ملهـم از بیانـات معصومیـن اسـت، عناصـر اساسـی بیانـات ایـن بزرگـواران را در فرمایشـت معظـم لـه میبینیـم کــه نمونه‌هــای فــراوان و در گســتره‌های فراوانــی در دیــد مــا اســت.
از جملــه آنهــا بحـث مهدویـت و به‌طـور خـاص مقولـه انتظـار اسـت. بررسـی‌ها حکایـت از ایـن میکنـد کـه بیشـترین حجـم فرمایشـات معظـم لـه بـه نوعـی ملهـم از فرمایشـات معصومیـن اسـت و غیـر از ایـن هـم انتظـار نیسـت. همـه مـا کـه در تبییـن معـارف دینــی و گســتره تبلیــغ دینــی و مباحــث دینــی وارد شــدیم، نهایتــا مســتندات مــا.
پـس از قـرآن کریـم، بـه فرمایشـات معصومیـن، پیامبـر(ص) و ائمـه معصومیـن(ع) مســتند اســت. یعنــی از مــا توقــع اســت کــه مــا بیانــات نورانــی معصومیــن (ع) را روزآمـد و تحلیـل کنیـم و تبییـن مناسـب شـرایط زمانـه داشـته باشـیم.

مبانی روایی نظریه انتظار در اندیشه مقام معظم رهبری
وقتـی بـه بحـث مبانـی انتظـار در فرمایشـات ایشـان نـگاه میکنیـم، میبینیـم کـه عناصــر و مبانــی ایــن نظریــه تمامــا بــه صــورت مســتقیم یــا غیــر مســتقیم ملهــم از فرمایشـات معصومیـن (ع) اسـت. مـن ایـن نکتـه را عـرض کنـم کـه اسـم نقـد را مناسـب نمیدانـم، اگـر دوسـتان نـکات تکمیلـی دارنـد، مطـرح کننـد. بـا توجـه بــه اینکــه عرصه‌هــا و گســتره‌های متفاوتــی در بحــث مبانــی وجــود دارد، ماننــد دین‌شناســی، هستی‌شناســی، غایت‌شناســی، معرفت‌شناســی و ماننــد اینهــا، ترجیـح دادم کـه تمرکـز بحـث مبانـی روایـی بـا توجـه بـه گسـتره وسـیع ایـن بحـث، بــر اســاس معنــای لغــوی مبانــی باشــد تــا معنــای اصطلاحــی امروزیــن.
ممکــن اسـت ایـن خرده‌گیـری شـود کـه شـما در کـدام یـک از فضاهـای مبانـی مصطلـح امـروزی میخواهیـد ایـن فرمایشـات را بـه بیانـات معصومیـن (ع) مسـتند کنیـد، مــن ترجیــح دادم کــه مبانــی را بــه همــان معنــای پایه‌هــا و اســاس و بنیان‌هایــی کـه میتـوان بـرای یـک دیـدگاه یـا یـک مجموعـه و منظومـه بیانـات و سـخنرانی‌ها مطـرح کـرد را بیـاورم. لـذا مـن خیلـی دنبـال اصطلاحـات امروزیـن و تحلیل‌هـای ایــن چنینــی نبــودم، کمــا اینکــه بعضــی از دوســتان فرمودنــد مقــداری ســاختار علمــی بــر اســاس خوانــش امــروزی هماهنگــی کاملــی نــدارد.
مــن توجیهــم ایــن اســت کــه میخواهیــم ببینیــم کــه فرمایشــات ایشــان در بحــث مبانــی ایــن
نظریــه بــه کدامیــک از روایــات و نگاه‌هــای معصومیــن (ع) پیونــد پیــدا میکنــد و اشـاره‌ای بـه آنهـا داشـته باشـیم، ضمـن ایـن کـه ایـن کار هنـوز کامـل نشـده و مـن ترجیـح میدهـم نظـرات دوسـتان را ضمیمـه ایـن کار کنـم و انشـاءالله کار را بـا قـوت بیشـتری تقدیـم کنـم. آنچـه کـه در فرمایشـات ایشـان اسـت و میشـود بـه عنـوان بنیـان بـه معنـای پایـه و اسـاس مطـرح کـرد، همـان سـه مـوردی اسـت کـه جنـاب آقـای دکتـر شـاهرخی هـم بـه آن اشـاره فرمودنـد.
یکـی از مبانـی، قانع‌نبـودن از وضـع موجـود اسـت. مـا در بسـیاری از آموزه‌هـای دینـی، اعـم از قرآنـی و روایـی توصیـه شـده ایـم کـه از آنجایـی کـه هسـتید، حرکـت بـه جلـو داشـته باشـید. ایـن مطلــب بــا مصادیــق مختلفــی کــه تحــت عنــوان رشــد و تکامــل و کمالگرایــی انســان مطــرح شــده و همــواره انســان‌ها توصیــه شــده‌اند تــا حرکــت کننــد. هیــچ کجــا توصیــه بــه ســکون و قرارگرفتــن و آرام‌گرفتــن نداریــم، همه‌جــا توصیــه بــه حرکـت و عمـل و عمـل شـاق اسـت. وقتـی سـخن از جهـاد گفتـه میشـود کـه: «إن الجهاد باب من ابواب الجنه«{2}، یعنـی جهـاد، دری اسـت کـه بـرای انسـان‌های تلاشـگر آن هـم تلـاش بـا مشـخصه‌های خـاص بـاز میشـود.
مـن معتقـد هسـتم عمـوم آموزه‌هـای دینـی، فـارغ از بحـث مهدویـت، انسـان‌ها را بـه حرکـت توصیـه کــرده اســت کــه در جایــی کــه قــرار گرفتنــد، نماننــد و حرکــت کننــد، مشــخصا هـم ایـن حرکـت تعریـف خـاص و ویژگی‌هـای خـاص خـودش را دارد کـه حرکـت الــی الله اســت. اگــر ایــن را بــه عنــوان بنیــان اول بــه معنــای زیرســاخت و پایــه و اسـاس بگیریـم کـه در فرمایشـات آقـا هـم فـراوان مطـرح شـده اسـت، بنیـان دوم و پایــه دوم و گام دوم ایــن اســت کــه مــن بــرای حرکــت از وضــع موجــود بــه کجــا بایــد حرکــت کنــم؟
لــذا ترســیم و تبییــن وضــع مطلــوب بســیار حائــز اهمیــت اسـت. متاسـفانه مـا در ایـن گسـتره دوم فوق‌العـاده کـم‌کاری داریـم. مـن خـودم معتـرف هسـتم همـه کسـانی کـه متولـی ایـن امـر هسـتند، در تبییـن دقیـق و روشـن حکومــت جهانــی حضــرت مهــدی(ع) ســنگ تمــام نگذاشــتند. دیدگاه‌هــای متفـاوت و متنـوع و مختلفـی کـه امـروزه در ایـن زمینـه مطـرح اسـت، گویـای ایـن اســت کــه ظرفیت‌هــای تحلیــل متناســب بــا فهــم افــراد امروزیــن در ایــن بحــث اســت.
مباحــث سیاســی، اقتصــادی، فرهنگــی، اجتماعــی، اعتقــادی همــه و همـه نیازمنـد یـک تحلیـل روزآمـد متناسـب فهـم مخاطـب امـروز اسـت. یعنـی زمانـی کـه مـا بتوانیـم کامـلا مقصدمـان را خـوب ترسـیم کنیـم، میتوانیـم از مبـدأ بـه مقصـد حرکـت کنیـم، امـا ا گـر مقصـد ناشـناخته باشـد، بی‌گمـان در راه دچـار کـج راهه‌هـا خواهیـم شـد و ممکـن اسـت بـه مقصـد نرسـیم. بنابرایـن بنیـان دومـی کـه خیلـی بـه آن تا کیـد شـده اسـت، ایـن اسـت کـه یـک ترسـیم دقیـق، روشـن و قابــل قبولــی از جامعــه آرمانــی و جامعــه صالحــان را داشــته باشــیم و مــن نمونــه فرمایشـات ایشـان را مطـرح کـردم. مبنـای سـوم کـه بـاز هـم مبنـای قرآنـی و روایـی و حتـی عقلانـی فراوانـی میتـوان بـرای آن یـاد کـرد، حرکـت از وضـع موجـود بـرای وصــول و رســیدن و قرارگرفتــن در وضــع مطلــوب اســت.
بــه نظــر مــی رســد ایــن عنصـر در مقولـه انتظـار، یـک مبنـای اساسـی اسـت. اگـر کسـی از وضـع موجـود راضـی نباشـد، قانـع بـه وضـع موجـود نباشـد، وضـع مطلـوب را هـم ترسـیم کنـد، امــا حرکتــی در او اتفــاق نیفتــد، بــه نظــر میرســد اساســا انتظــاری در او شــکل نگرفتـه اسـت. یعنـی انتظـار وابسـته بـه ایـن اسـت کـه شـما نگـران وضـع موجـود باشــید، ترســیم وضــع مطلــوب را داشــته باشــید و حرکــت از وضــع موجــود بــه وضــع مطلــوب را شــروع کنیــد. بــه نظــر میرســد آنچــه کــه تحــت عنــوان «افضــل جهـاد امتـی» و ماننـد آن، از آن یـاد شـده اسـت، ایـن بخـش را بیشـتر از دو بخـش دیگـر مـورد توجـه قـرار داده اسـت.
مـن ایـن سـه عرصـه را تحـت عنـوان مبنـا بـه معنـای پایـه و اسـاس گرفتـم، و در فرمایشـات ایشـان بـه فراوانـی یافـت میشـود؛ مخصوصـا سـومین مرحلـه و سـومین گامـی کـه بـرای ایـن مسـیر برداشـته میشـود. روایـات هـم ضمـن تاکیـد بـر دو گسـتره مذکـور، اهتمامشـان بـر حرکـت از عمدتـا وضــع موجــود و همــان وضعــی کــه قانع‌کننــده نیســت، بــرای رســیدن بــه وضــع مطلـوب اسـت.
البتـه ایـن مطلـب بـه بحث‌هـای متنـوع و متفاوتـی پیونـد پیـدا میکنــد، از جملــه بحــث زمینه‌ســازی ظهــور. دیدگاه‌هایــی در ایــن زمینــه وجــود دارد کــه برخــی دیدگاه‌هــا در برخــی از بیان‌هــا و خوانش‌هــا متفــاوت از یکدیگــر اســت و مــن وارد آن عرصــه نمیشــوم.

نهایـت سـخنی کـه میتـوان گفـت ایـن اسـت کـه سـه بنیـان قانع‌نبـودن از وضـع موجـود، ترسـیم و تدویـن و خوانـش وضـع مطلـوب، حرکـت از وضـع موجـود بـرای رسـیدن بـه وضـع مطلـوب، بنیان‌هایـی هسـتند کـه کامـلا بـا توجـه بـه فرمایشـات معصومیــن(ع) قابــل تبییــن، تحلیــل و ارائــه هســتند و مــن معتقــد هســتم کــه در آینـده‌ای نـه چنـدان دور، جهانیـان بـا ایـن نحـوه قرائـت از فرمایشـات معصومیـن در رابطـه بـا آینـده جهـان بـه حـول و قـوه الهـی، زمینه‌هـای آن اتفـاق بـزرگ را رقـم خواهنـد زد.
1. بحارالانوار، ج52 ،ص122
2. نهج البلاغه، خطبه 27