- ب ب +

آقا به روایت آقا

در «روایت آقا» اما این بار انتشارات انقلاب اسلامی، سراغ کسی رفته که در بیان راوی، از او به «آقا» تعبیر شده و میشود. کسی که بیشترین تأثیرپذیری‌های راوی از جانب او بر جان و دلش نشسته و بیش از هر کس دیگر رنگ و رایحه‌ی زهد و فقاهت و ظلم‌ناپذیری و تقوا از او گرفته است: «پدر!» «بیشترین تأثیرپذیری من در دوران کودکی و نوجوانی از پدرم بود.»

یک. آقا

صفحات تاریخ معاصر ایران پر است از فراز و فرودهایی از تقابل حق و باطل. در صد سال گذشته‌ی تاریخ این مرزو بوم، چندی ستم‌پیشگان و طغیانگران سلطه و قرار یافته‌اند و دست تعدی گشاده دیده‌اند و گاهی هم دست برتر و پیروزی و کامروایی نصیب حق‌طلبان و خداباوران و مردمی‌ها شده. هم پیش آمده که غارتگران و قاتل‌ها و قلدرها فراری شده‌اند و به اجبار جول و پلاسشان را از اریکه قدرت برچیده‌اند و رفته‌‌اند و هم پیش آمده که اهل دین و دیانت و مراعات و آزادگی، منزوی و محبوس و برکنار مانده‌اند.

در این میان، سوژه‌ی کتاب «روایت آقا» یعنی مرحوم آیت‌الله حاج سیدجواد خامنه‌ای، پدر رهبر معظم انقلاب، شخصیتی است که در بسیاری از این فراز و فرودها شاهد و ناظر عینی بوده است. از سال ولادتش که همان سال مرگ ناصرالدین شاه حیات دنیوی او آغاز شده و کودکی و نوجوانی او با حوادث مشروطه مقارن شده، او دیده که پدرش، آیت‌الله سیدحسین خامنه‌ای، عالم بزرگ تبریز، مورد مراجعه و سؤال مردم  و مبارزین درباره‌ی مشروطه قرار گرفته است. هم درگیری و جنگ شدید انقلابیون با مستبدّین در تبریز را از نزدیک دیده و هم اختلاف جدّی و خونین میان مشروطه‌خواهان و مشروعه‌طلبان. هم پیروزی مشروطه‌خواهان تبریز را شاهد بوده و هم محاصره‌ی تبریز را. هم اشغال کشور توسط قوای روس و اعدام ثقة‌الاسلام تبریزی و یارانش در روز عاشورای ۱۳۳۰ قمری را دیده و هم سالها بعد دفاع جانانه و پیروزمندانه‌ی عاشقان خمینی را در صحنه‌ی دفاع مقدس. سخن گفتن از همه‌ی وقایع دوران زندگی او -و فراز و فرودهای میان جبهه‌ی حق و باطل در این دوره‌ی قریب صدساله- فراتر از بضاعت این یادداشت است. اما همین‌قدر که بدانیم، او از شهادت شوهرخواهرش شیخ محمد خیابانی در قعر چاه خانه‌ی همسایه را در زندگی‌اش تجربه کرده تا سالها بعد، ورود ظفرمندانه‌ی خمینی کبیر در روز ۱۲ بهمن، منظور نگارنده‌ی این سطور، مقداری روشن‌تر خواهد شد. البته این عالم بزرگ، «طبعاً در بطن این حوادث که نبوده، اما شاهد این وقایع بوده»، مثلاً  انقلاب اکتبر درست همزمان است با عبور او از باکو در مسیر عزیمت از تبریز به مشهد. یا شهادت کلنل محمدتقی پسیان، حاکم آزادیخواه خراسان بزرگ، در همان روزی واقع شده که او از مشهد، عازم عراق و نجف و کربلاست. او هم تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم توسط حاج شیخ را درک کرده و هم دوران فترت آن بعد از رحلت آیت‌الله مؤسس؛ و بعد، دوران اقتدار آن در دوره‌ی زعامت مرحوم آیت‌الله بروجردی را.قبل از آن، وقتی تازه از سفر تحصیلی نجف به مشهد بازگشته و امام جماعت مسجد صدیقیهاست -در دوران استبداد رضاخانی و قبل از جنایت کشف حجاب- اولین دیدار او با حاج‌آقا روح‌الله جوان در مسجد خودش رقم میخورد و رفاقت پنجاه‌ساله‌‌ی او با امام خمینی(ره) آغاز میشود. هم تحمیل اتحاد شکل لباس و کشف حجاب و بعد قیام گوهرشاد را از نزدیک دیده و هم بعد از سقوط پهلوی اول، میزبان حاج‌آقاحسین قمی در خانه‌اش بوده در هنگام بازگشت از تبعید و ورود ایشان به مشهد.

در مقابلِ مأمور ساواک و شهربانی رژیم سفاک پهلوی که آوازه‌ی شکنجه و مشت آهنینش همه‌ی جامعه را پر کرده، حتی از پر کردن یک فرم ساده مدتها امتناع میکند، هدایای دولتی و دعوت به مراسمهای پرطمطراق دولتی را نمی‌پذیرد، اما منزلش هم میعادگاه دوستان و علما و اقران است و هم پناهگاه و مخفیگاه مبارزان و انقلابیها.

در همه‌ی ین فراز و نشیبها و اتفاقات ریز و درشت، از آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای یک سبک رفتاری و کنش‌گری چندبعدی را در عرصه‌های حوزوی، اجتماعی، سیاسی و حتی خانوادگی شاهدیم. در این سبک زندگی، اگر چه خبری از مبارزه و زد و خوردهای مرسوم فعالان این دوران‌ها نیست، اما در این مرام، سرفرود آوردن در مقابل دستگاه ظلم و جور بلکه هر رفتاری که از آن بوی تأیید و همراهی به مشام برسد هم یک تخلف آشکار و نابخشودنی است. در این الگوی رفتاری، شیعه بودن صرفاً در اعتراض معنا نمی‌یابد و هرکه داد و قال بیشتر کند، الزاماً انقلابی‌تر نیست. همان مشرب فکری و سیاسی که صبر و پایداری حاج شیخ را در تأسیس و حفظ حوزه می‌پسندد، شور و شعور انقلابی حاج‌آقا روح‌الله را تأیید و حمایت میکند.

سبک زندگی‌ای که در اوج زهد و بی‌اعتنایی به مواهب دنیا از درس و بحث و مطالعه غافل نیست و نسبت به رواج دین و دینداری در جامعه هم حساس است و ثابت میکند که هم میتواند در اوج زهد و علم و دیانت قرار گرفت و هم با حرکت بر مدار اعتدال گرفتار افراط و تفریط نشد؛ آنچنان که دیگرانی همچون دامادش گرفتار شدند.(۱)

  دو. روایت

روایت حقیقت، تکلیف بر زمین مانده‌ی این روزهای همه‌ی ماست. اگر حوادث مهم تاریخی و سرگذشتها به‌درستی روایت نشود، دیگران آنچنان که اهداف و اغراضشان اقتضا کند، روایت خواهند کرد. (۲) این روایت و روایتگری چندان اهمیت دارد که ماندگاری و اثرگذاری حوادث و تجربه‌های تاریخی در گروِ همین، «ارائه‌ی تصویر هنرمندانه» از آنهاست. گاهی یک کار محدود و کوچک رسانه‌ای مثل انتشار صحیح یک عکس در صفحه اول روزنامه میتواند آنرا در صفحات زرین تاریخ و حافظه‌ی یک ملت حک کند -مثل واقعه‌ی بیعت همافران با امام در ۱۹ بهمن ۵۷- (۳) یا غفلت و بی‌توجهی به رویدادها و لحظه‌های مهم، سرمایه‌های تاریخی و اجتماعی را از کیسه‌ی ملتها برباید.

در میدانی که حقایق بی‌شماری زیر بمباران اخبار و اطلاعات و روایتهای ناقص یا نادرست دفن شده، اولاً پرداختن به اولویتها و دارایی‌های گرانبهاتر لازم‌تر است و ثانیاً این روایتگری باید هنرمندانه باشد تا بالاخره تأثیری بگذارد و مخاطبان آن را دریافت کنند و سوم اینکه اگر این روایت از نوع روایت تاریخی و سرگذشتها باشد، مطابقت با واقع و دریافت آنها از منابع دست اول و شاهدان عینی، یکی دیگر از الزامات روایتگری است.

در «روایت آقا» اما این بار انتشارات انقلاب اسلامی، سراغ کسی رفته که در بیان راوی، از او به «آقا» تعبیر شده و میشود. کسی که بیشترین تأثیرپذیری‌های راوی از جانب او بر جان و دلش نشسته و بیش از هر کس دیگر رنگ و رایحه‌ی زهد و فقاهت و ظلم‌ناپذیری و تقوا از او گرفته است: «پدر!» «بیشترین تأثیرپذیری من در دوران کودکی و نوجوانی از پدرم بود.»(۴) عالم جلیل‌القدر و شاخص خطه‌ی خراسان که خودش اگر چه در سطوح اعلای فقاهت و معنویت زیسته اما در دوران زندگی دنیوی‌اش و پس از آن کمتر به او توجه شده سرگذشت خواندنی‌اش به قول رسانه‌ای‌ها آنچنان که باید روایت نشده است.

دیگر اینکه در روایت آقا، عناصر روایت هنرمندانه در بیان راوی چندان گرد هم آمده‌ که تابلویی دیدنی و خواندنی از سوژه و سرگذشت او ترسیم کرده: چهره‌پردازی منحصربه‌فرد شخصیتها، توصیف مناسب وقایع و بافت زمانی و مکانی رویدادها، اولْ‌شخص بودن زاویه‌دید و بیان بی‌ابهام راوی که حاکی از تسلط او بر این سرگذشتهاست، همه و همه بر جذابیتهای این روایت افزوده است. راوی در بیان خاطرات و سرگذشت‌ها هم نگاه کلان و جمع‌بندی‌گونه از اتفاقات و اشخاص ارائه میدهد و هم جزئیات و ظرائف از دیدش پنهان نمیمانَد. هنگامی که شخصی را توصیف میکند، گویی وجوهی کم‌پیدا از شخصیت او را ترسیم کرده و وقتی منظره و موقفی را شرح میدهد گویی خواننده در همان مکان ایستاده و از سالها دورتر به همانجا مینگرد و همه‌ی اینها در ظرف بیانی گرم و صمیمی فاصله‌های راوی و خواننده را به حداقل میرساند.  

سه. روایت

آقا کتاب روایت آقا، اگر چه روایت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای است از زندگی پدر، اما خود راوی، در آیینه‌ی تمام‌نمای پدر، کم‌وبیش پیداست و در لایه‌های عمیق‌تر این روایت قدر مشترک این دو چهره را به‌خوبی میتوان دریافت.

(۵) در اولین بخش کتاب با عنوان «دیباچه» دستنوشته‌ای از راوی را میخوانید که در آن مروری شده بر سرگذشت و ویژگی‌های پدر. در فصل اول با عنوان «آقا و روزگار جوانی» راوی از دوران ولادت و کودکی و بعد تحصیل آقا میگوید و بعد ماجرای مهاجرت وی به مشهد را توضیح میدهد. فصل دوم این کتاب اما اختصاص یافته به بیانات راوی درباره شخص سوم این روایت؛ که بدون حضور او -که یار و همراه پنجاه سال زندگی زاهدانه‌ی آقاست- این روایت، ناقص بود: «خانم» یا به قول دوستانش «آقازاده خانم» و در واقع خانم سیده خدیجه میردامادی، فرزند آیت‌الله سیدهاشم میردامادی. در فصل سوم به تحصیلات آقا در مشهد و نجف پرداخته شده: «آقا و حوزه». فصل‌های بعدی هم به ترتیب، «آقا وسبک زندگی»، «آقا وسیاست» و «آقا و من» نام گرفته‌اند. این کتاب، سه بخش هم با عنوان پیوست دارد: فصلی مربوط به خاندان مرحوم آقا و دیگری نوار زمان زندگی اوست. بخش پایانی هم به تصاویر و اسنادی اختصاص دارد که اغلب، برای اولین بار است که منتشر میشوند.

نکته پایانی درباره‌ی متن هم یکی از وجوه مثبت کتاب که در همان نگاه اول، بنظر نگارنده رسید این بود که اگر چه از متن بیانات راوی در طول پنج‌دهه‌ی اخیر استفاده شده، اما تقریباً لحن و بیان آشنای ایشان در حد مناسبی حفظ شده که در کنار دیگر عناصر روایت -که در بخش اول این یادداشت ذکر شد- کتاب را خواندنی‌تر کرده.

۱) رجوع کنید به بخش «پیروزی در امتحان سخت» از فصل پنجم کتاب «روایت آقا» ص ۱۵۸

۲) برگرفته از بیانات در دیدار پرستاران به‌مناسبت ولادت حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)

۳) برگرفته از بیانات در دیدار به مناسبت ۱۹ بهمن ۱۴۰۰/۱۱/۱۹

۴) روایت آقا، انتشارات انقلاب اسلامی، ص ۱۶۳

۵) رجوع کنید به مقاله‌ی «جلوه‌هایی از پدر» به قلم دکتر سیدعباس صالحی در ویژه‌نامه صحیفه پارسایی، از آثار در دست چاپ انتشارات انقلاب اسلامی.