فولکلور، ادبیات عامیانه
یکی از رویکردهای داستاننویسی نوین، ورود فرهنگ عامه شامل گویش، آداب و رسوم محلی، اصطلاحات، ضربالمثلها و باورها و اعتقادات در ادبیات داستانی است. دلیل این اتفاق را میتوان ورود ادبیات داستانی به زندگی مردم عـادی و برخـاستن از بطن جـامعه و دغدغههای مردم عـامی دانست که بهناچار ادبیـات داستانی را با فرهنگ عامیانه عجین میکند.
تعریف فولکلور
«فرهنگ مردم ترجمة کلمه «فولکلور» است، این کلمه را نخستین بار «ویلیام جیتامس»، باستانشناس انگلیسی (درگذشته به سال ۱۸۸۵م) وضع کرد. کلمة فولکلور مرکب است از دو جزء فولک folk و لر lore که جزء اول را در فارسی به مردم، توده، عامه، خلق و عوام ترجمه کردهاند و بخش دوم را به دانش، آگاهی، دانستنی، معلومات، حکمت و کلماتی از این گونه برگرداندهاند. درمجموع، مترجمان پارسیزبان در برابر فولکلور اصطلاحات «فرهنگ مردم»، «فرهنگ توده»، «دانش عوام»، «حکمت عامیانه»، «فلسفة عوام»، «معرفت عامه»، «دانستنیهای عوام»، «فرهنگ عامه»، «فرهنـگ قومی»، «آداب و رسـوم»، «اعتقادات عامه»، «اخلاق عامیانه»، تودهشناسی» و عباراتی از این قبیل آوردهاند. در فولکلور امید و خوشبینی موج میزند. در داستانهای عامیانه نیز وقتی قهرمان داستان دستش از هر جا کوتاه میشود، نگاهش متوجه غیب و جادو و انجام کارهای آن خارقالعاده میگردد و به این ترتیب پیروزی را برای خود مسلم میسازد» (بیهقی، 1365: ۱۸، 32).
در تعریفی دیگر «فولکلور یعنی مجموعة دانش مردم، فرهنگ مردم، سواد تودة مردم، معلومات عامه و معلومات عوامانه، چون همانطور که ما ادبیات رسمی داریم، ادبیات عوامانه هم داریم همانطور که طب و حکمت رسمی داریم طب عوامانه هم داریم. مجموعه اینها را در اصطلاح بینالملل فولکلور میگویند و در ایران گفتهایم فرهنگ مردم» (انجوی شیرازی، 11371: 22 و 23)
قلمرو فولکلور
«فولکلور در ابتدا محدود به ادبیات شفاهی بود. معمولاً از قصهها، افسانهها، آوازهای محلی، ضربالمثلها و چیستانها تجاوز نمیکرد. مطالعهکنندگان فولکلور بهتدریج دامنة کنجکاوی علمی خود را توسعه دادند و آداب و رسوم و معتقدات عامیانه را نیز به قلمرو فولکلور افزودند و کمکم فن و هنرهای عامیانه را نیز مشمول آن کردند؛ زیرا اعتقادات و باورهای عامیانه از فن و هنر و همچنین از کاربرد و اجرای اعمال مربوط به آن جداشدنی نیست» (روحالامینی، 1357: 281 و 282).