واقعیت از دیدگاه نهجالبلاغه
امام علی(ع) در نهج البلاغه دیدگاهی از واقعیت را تأیید میکند که با دیدگاه متافیزیکی سنتی موجود در قرآن و حدیث مطابقت دارد؛ واقعیتی که جوهر آن علیرغم هرگونه تمایز ظاهری، معنوی است. این شالوده معنوی گویا درخشندگی یا نوری است که با عقل انتقادی معنوی قابل تشخیص می باشد. این اعتقاد هستیشناختی(معرفت به اصل هستی) است که زیربنای شناخت محسوب می شود. معرفت به این بینش آن است که همه آفرینش شگفت انگیز و آغشته به هوشی است که به طور مقدس در درون عقل مدرک معنوی طنین انداز می شود. امام از ما دعوت می کند که چشمان خود را با شگفتی از طراحی آفرینش بگشاییم تا در اقیانوس مقدسی که همه در آن شنا می کنیم زنده باشیم. بنابراین برای مثال بخشهای زیادی از خطبهها به معماری پیچیده آفرینش پرداخته و اینکه چگونه این آفرینشها(خواه خفاش، مورچه، نخل خرما، ملخ یا طاووس) همه "نشانه هایی" هستند که به یک معمار برتر اشاره می کنند. به عنوان مثال، امام علی (ع) پس از تشریح طرح شگفت انگیز مورچه، در قطعه ای که خواندن آن در دنیای امروز پس از نئوداروینیسم جالب است، می فرماید:
“و همین گونه است(آفرینش) آسمان و هوا و بادها و آب. نگاهى بیفکن به خورشید و ماه و گیاه و درخت و آب و سنگ و آمد و شد این شب ها و روزها و پیدایش دریاها و کثرت این کوه ها و بلندى این قلّه ها و تعدّد این لغات و زبان هاى گوناگون، واى بر آن کس که(این نظام شگرف را ببیند و) نظام آفرین این جهان را انکار، و مدبّر عالم را نفى کند، آن ها گمان کردند همچون علف هاى خودرو هستند که زارعى ندارند و براى اشکال گوناگونشان آفریننده اى نیست. آن ها براى اثبات ادعاى خویش به دلیلى پناه نبرده، و براى آنچه در مغز خود پرورانده اند تحقیقى به عمل نیاورده اند. آیا ممکن است ساختمانى بدون سازنده (عاقل و آگاه) یا حتى جنایتى (برنامه ریزى شده) بدون جنایتگر پدید آید؟!”(خطبه ۱۸۵)
از کتاب مبانی مقدس عدالت در اسلام؛ تعالیم علی ابن ابی طالب
با مقدمه سید حسین نصر و مقالاتی از م. علی لاخانی، رضا شاه کاظمی و لئونارد لویزون