- ب ب +

تصویری از وضعیت اجتماعی ایران در سیصد و پنجاه سال پیش

ملامحسن این غزل سیاسی اجتماعی را در یکی از شهرهای بزرگ مرکز ایران (احتمالاً قم، کاشان، اصفهان یا شیراز) در نیمۀ دوم قرن یازدهم سروده است. او همۀ صاحب‌منصبان شهر خود را آلوده به فریب و دغل و ظلم وصف کرده است. غزلِ سیصد و پنجاه ساله، همچنان وصف الحال جامعۀ ماست.
 ‏1.‏  واعظ به منبر آمد و بیهوده ساز کرد 
     در حق هر گروه سرِ حرف باز کرد
 
‏2.‏  ملا به مَدرَس آمد و درسِ دقیق گفت 
    حق را ز غیرِ حق به گُمان امتیاز کرد
 
‏3.‏  خالی ز معرفت چو ریاست‌پناه شد 
     انکار بر معارفِ اربابِ راز کرد
 
‏4.‏  زاهد ز انتظار نَعیمِ بهشت ماند 
     عابد نماز را به تکلُّف دراز کرد
 
‏5.‏  مغرور شد به عزتِ تقدیم در نماز 
      آن جاه‌دوست کو به امامت نماز کرد
 
‏6.‏  صوفی به خانقاه درآمد به وجد و شور
       جمع مُرید را به لَقا سرفراز کرد
 
‏7.‏  بر مَسنَد محاکمه قاضی چو پا نهاد
      دست نُهفته‌گیر به هر سو دراز کرد
 
‏8.‏  آن کو میان قاضی و خَصمَین واسطه است
      بنهاد دام مکر و سر حیله باز کرد
 
‏9.‏  فتوی‌پناهِ هیچ‌مدانِ عَمامه‌کوه  ‏                                
      بر وفقِ مُدَّعای کَسان مکر ساز کرد
 
‏10.‏  حاکم چو بر سریرِ حکومت قرار یافت
       بر بی‌کسانِ شهر در ظلم باز کرد
 
‏11.‏  رشوت گرفت مُحتَسِب و نرخ را فزود
        از لقمۀ حرام درِ عیش باز کرد
 
‏12.‏  کوتاه کرد دستِ فقیران ز مالِ وقف 
        آن میرزا که دستِ تصدی دراز کرد
 
‏13.‏  مستوفی از زبانِ قلم حرف می‌زند 
       خود داند و خدا سرِ دفتر چو باز کرد
 
‏14.‏  دانا چو دید رویِ زمین را گرفت ظلم  
        کُنجی خزید و در به رُخ خود فراز کرد
 
‏15.‏  ‏(فیض) از فریب شَعبدۀ اهل روزگار 
       با حق پناه برد و ز خلق احتراز کرد
 
توضیح ابیات
 
بیت 1: واعظ بر منبر دربارۀ گروههای اجتماعی حرف می‌زند.
بیت 2: ملا در مدرسه درس دقیق می‌دهد  و گمانش که حق را از غیر حق باز شناخته است.
بیت 3: ملایان خالی از معرفت ریاست‌پناه شدند و انکارِ اهل دانش می‌کنند.
بیت 4: زاهد در انتظار بهشت است و عابد هم نمازش را به ریا طول می‌دهد.
بیت 5: امام جماعتِ جاه‌طلب به این که پیشتر از همه ایستاده مغرور شده است. 
بیت 6: صوفی در خانقاه به وجد و شور است و در حلقۀ  مریدانش جلوه گری می کند.
بیت 7: قاضی که در بر محکمۀ عدل می‌نشیند، دست پنهان‌گیر خود را به همه سو دراز کرده تا چه کسی پول بیشتر بدهد.
بیت 8: کسی که واسطۀ میان قاضی و طرفین دعواست دام نهاده و سر حیله باز کرده است.
بیت 9: عالم صاحب فتوای هیچمدان که عمامه بزرگش به اندازۀ کوه است، مطابق مدعای بزرگان (اهل قدرت) مکر آغاز کرده است.
بیت 10: حاکم هم بر تخت حکومت در ظلم را باز کرده است.
بیت 11. محتسب (مأمور شهربانی) هم رشوه گیر است و نرخ را بالا می برد و لقمۀ حرام می‌خورد.
بیت 12: میرزای اوقاف (مأمور ثبت) با دست‌درازی به مال اوقاف دست فقیران را کوتاه می‌کند.
بیت 13: مستوفی (مأمور دارایی) خدا می‌داند در دفترش چه خبر است.
بیت 14: دانا هم چون دید که روی زمین را ظلم گرفته در خانه خزید و در را بست.
بیت 15: فیض کاشانی هم به خدا پناه برد و از مردم کناره گرفت.