- ب ب +

نظریه‌های ادراک

 همه‌ی اعمال ارادی انسان به نوعی مرتبط با ادراک می‌باشند. تصور کنید لحظه‌ای اگر ما نمی‌توانستیم اطرافمان را ادراک کنیم چه بر سر کنش‌های ما می‌آمد. کنش ارادی انسانی وابسته به آگاهی وی از محیط می‌باشد. ما تا ندانیم در اطرافمان چه می‌گذرد نمی‌توانیم تاثیری بر محیط بگذاریم. ادارک مرحله‌ای از یک فرایند طولانی است که از محیط شروع می‌شود و مجدداً به محیط ختم می‌شود. ادراکات نقطه‌ی عطف این فرایند اند. یک پرسش اساسی که هماره ذهن اندیشمندان فلسفه‌ی ذهن و علوم شناختی را به خود مشغول کرده است آنست که چه ارتباطی میان آن چیزی که در خارج موجود است با آنچه در ذهن ادراک می‌شود برقرار است. آیا میان ورودی‌های محدود با خروجی‌های بی نهایت ارتباط تساوی بر قرار است؟ این ناهماهنگی میان ورودی‌های حسی به دستگاه ادراکی و کنش‌های بی حد انسانی باعث می‌شود تا شاخه از معرفت به نام “معرفت شناسی” پدید آید که در این مقاله محل بحث ما نیست اما پیوندی عمیق با مبحث ادراکات در علوم شناختی دارد.
آنچه به ما اجازه می‌دهد تا محیط را تجربه کنیم و فهم کنیم ادراک است. در لحظه‌ای داده‌های بی شماری به دستگاه شناختی انسان وارد می‌شود که او برخی را انتخاب می‌کند و تحلیل و پردازش بر روی آن‌ها آغاز می‌شود. این ادراکات به هشیاری تجربه‌ی ما از محیط کمک می‌کنند و اجازه‌ی تعامل با محیط را ممکن می‌سازند.
 
چیستی ادراک
ادراک فهم تجربه‌ی حسی است. این فهم صرفاً در آگاه بودن خلاصه نمی‌شود بلکه امکان پاسخ به محرک و عمل را نیز برای انسان محقق می‌کند. از نگاه تکاملی ادراک آن چیزی که به واسطه‌ی آن ما به فهم عناصری از محیط که برای بقای ما ضروری هستند نائل می‌شویم.
ادراک بر مبنای پنج حس اصلی شامل بینایی، چشایی، شنوایی، لامسه، بویایی شکل می‌گیرد. ادراک در حقیقت چگونگی پردازش این حس‌ها را شامل می‌گردد. مثلاً تشخیص چهره‌ی آشنای یکی از دوستان که حاصل ادراک بینایی می‌باشد و این ادراک مغزی خودش محصول احساس بینایی در چشم است.
 
مراحل ادراک
پردازش ادراکی شامل توالی مراحلی است که از محیط و محرک خارجی آغاز می‌شود و سپس به آگاهی انسان و در نهایت به عمل وی در قبال آن محرک ختم می‌شود. فرایند انتخاب محرک ارادی است اما ادراک به شکل ارادی اتفاق نمی‌افتد. به عنوان مثال ممکن است در مواردی ما انتخاب کنیم که به چه محرکی نگاه کنیم، ولی آنکه ابتدا نور از قرنیه بگذرد و سپس عدسیه و تصویر بر شبکیه قرار گیرد و چگونه ادراک شود به اراده‌ی ما بستگی ندارد؛ به عبارتی ما نهایت بتوانیم محرک را اراده کنیم ولی آنکه آن محرک را چگونه ادراک کنیم از عهده‌ی انسان خارج است. اگرچه فرایند ادراک غیر ارادی است ولی قابل شناخت است.
 
 
دنیا مملو از محرک‌هایی است که هر لحظه می‌توانند توجه ما را به خود جلب کنند. هر چیزی در دنیا پتانسیل آن را دارد تا ادراک شود. توجه پیش از ادراک قرار دارد و ما ابتداً به محرکی توجه می‌کنیم و سپس آن را دریافت (ادراک) می‌کنیم. توجه می‌تواند انتخابی باشد یا ناگهانی. در توجه انتخابی ما خودمان انتخاب می‌کنیم به چه محرکی در محیط توجه کنیم و ادراکش کنیم. مثلاً آنکه شما انتخاب کرده‌اید تا این کلمات را مورد توجه قرار دهید. بنابراین شما نوری که از صفحه بر چشم شما ساطع می‌شود و تصویری که بر روی شبکیه قرار می‌گیرد و سپس از طریق عصب‌های بینایی به مغز منتقل می‌شود را تفسیر و تحلیل می‌کنید و سپس به مفهوم کلمات پی می‌برید. در نتیجه بدین ترتیب شما مفهوم متن را که محرکی محیطی است ادراک می‌کنید. اما گاهی توجه غیر ارادی اتفاق می افتد؛ بدین ترتیب که شما ممکن است مشغول انجام کاری باشید و به عملی دیگر توجه کنید. اما ناگهان به موجب آنکه صدایی بلند در اطرافتان می‌شنوید توجه شما به شکل غیر ارادی به آن صدا معطوف می‌شود و از کار خود باز می‌مانید. در حقیقت شما در حال پردازش افکار خود بودید که ناگهان توجه شما از چیزی که به آن به شکل ارادی توجه می‌کردید به طور غیر ارادی شیف می‌شود و محرکی دیگر (صدای بلند) را پردازش و ادراک می‌کنید.