عشق خواه حقیقی در نگاه مولانا
عشق خواه حقیقی و یا مجازی سبب تبدیل اخلاق است، ما میبینیم که شخصی پیش از آنکه عاشق شود ممسکن و مالدوست و یا بد دل و ترسو است و عینک عشق بر وجودش استیلا یافت، سر کیسههای بسته و مهر زده را باز میکند و همه را در راه معشوق در میبازد و یا به استقبال خطر میرود و خویش را در بلاهای صعب میافکند و از هیچ چیز نمیهراسد از همین نمونه سائر اخلاق و اوصاف را میتوان قیاس گرفت، حکایتها که از صبر و تحمل و فداکاری و جانبازی عشاق گفته اند بسیار است و ما میتوانیم نظائر آنها را در زندگی خود نیز بیابیم، پس تأثیر عشق را در تبدیل اوصاف انکار نمیتوان کرد و آنچه گفتیم در عشق صورت بود که آن را عشق مجازی مینامند و این تأثیر در عشق بهحقیقت و شخصیتهای معنوی هم قابل انکار نیست؛ زیرا قوت ایمان، خود نوعی از عشق است از آن جهت که عشق رابطه عاشق را با چیزهای دیگر قطع میکند چنانکه خوشی و زیبایی و هر صفت کمالی بلکه سعادت ابدی را بسته بهوجود معشوق میشمارد و تاکسی معشوق را مظهر مراد و آرزوهای خود نبیند هنوز مردی هوسباز است و عاشق نیست. ایمان قوی نیز همین اثر دارد از آن جهت که مؤمن پاکاعتقاد همیشه حق را در جانب کسی میداند که بدو ایمان آورده است و او را سرمایه نیکبختی و دستگیر خویش در دو جهان می انگارد و بدین سبب جان و مال و زن و فرزند را در راه او فدا می کند. جانبازیها و فداکاریهای مسیحیان و مسلمانان در آغاز کار، خود شاهد قوی است برای تأثیر عشق نسبت بهمردان کامل و شخصیتهای معنوی و بهحسب مثال از خود گذشتگی مولای متقیان علی علیه السلام در راه اسلام چه دلیلی جز عشق محمدی تواند داشت و آن خفتن وی بهجای حضرت رسول اکرم (ص) در شب اول هجرت و جان خود را در خطر انداختن، جز عشق لاابالی بیپروا از کجا سرچشمه میگرفت؟ اکنون هم نمونههای بسیار از اینگونه جانبازی در مذاهب و حتی در مسلکهای سیاسی میتوانیم ببینیم.
اگر عشق آب و گلی، سبب تحول انسان گردد با وجود آنکه حسنش ناپایدار و در معرض زوال است، پس در نگر که عشق معانی و صور غیری و خدای لم یزل و لا یزال با جان صاحب دلان چه کرده است و چه میکند و همین گونه عشق و دلباختگی است که مولانا آنرا طبیب علتها و کیمیای تبدیل اخلاق میداند و خود از آن تمام و کمال بهرهور بوده است.
بدیعالزمان فروزانفر، شرح مثنوی شریف، ج1، ص 29