- ب ب +

علامه قزوینی و عشق به یادداشت‌برداری

علامه میرزا محمد بن عبدالوهاب قزوینی مشهور به علامه قزوینی (۱۱ فروردین ۱۲۵۶ تهران – ۶ خرداد ۱۳۲۸ تهران)، از جمله پژوهشگران و ادیبان نامدار ایران بود. محققی که تاریخ ادبیات ایران، همواره وامدار تلاش بی‌شائبه او در مسیر احیای متون کهن و آثار تاریخی است.
سنّ مرحوم قزوینی به حساب سال‌های شمسی، هفتاد و دو سال و دوماه بود، و انسان توقّع ندارد که چنان مردی که معدن فضل و شرف و خیر و افاضه است و هر ساعت عمرش منشأ خدمت و مساعدتی به توسعهٔ اطلاع و معرفت جهانیان است، در هفتاد و دو سالگی رحلت کند و عالمی را از فواید وجود خود محروم سازد. و هریک از بزرگان عالم علم و سیاست و هنر که در این بیست ساله اخیر در گذشته‌اند از وجودهای نادری بوده است که دیگر نظیر آن‌ها در ایران یافت نخواهد شد.
 مرحوم قزوینی و امثال ایشان از بقایای آن عهدی بودند که چشمهٔ فضل و شرف و هنر و بزرگواری هنوز نخشکیده بود و هنوز کسانی یافت می‌شدند که بی‌توقّع نفع مادی، عمر خود را وقف تحصیل علم و معرفت و بسط و اشاعهٔ هنر و خدمت کردن و خیر رساندن به نوع بنمایند.
آن همّت و آن کوشش و آن بلندی نظر و آن طرز تعلیم و تربیت که موجب پیدایش چنین مردان است، امروزه از کیمیا و سیمرغ نایاب‌تر شده است، و اگر هنوز ظلمت محض همه جا را فرانگرفته است، به این علت است که باز عدّهٔ انگشت‌شماری از آن بزرگان و بزرگواران برقرارند. وای بر ما اگر این عدّهٔ معدود نیز از میان بروند.
 
مرحوم علامه قزوینی در رشتهٔ خود بی‌مانند بود. یک طالب علم واقعی بود که از یکی از آن مدارس قدیم بیرون آمده بود و با وجود آن‌که از خانوادهٔ علمای دین بود، از همان عهد جوانی در خط تحصیل اَلسِنهٔ اروپایی و آشنا گشتن با طریقهٔ تتبّع و تحقیق فرنگیان افتاده بود. در بیست و هفت سالگی به اروپا سفر کرد و تا شصت و دو سالگی از وطن دور بود و غالب وقت خود را در این سی و پنج سال، در پاریس گذراند. در ایران در محضر علمای بزرگ آن عصر کسب علم کرده بود و با مرحوم میرزا محمدحسین ذَکاءالمُلک فروغی که رئیس دارالترجمه دولتی و مدیر جراید و مؤلف و محرّر چندین کتاب بسیار خوب بود، آشنا شده بود و همکاری کرده بود. به مجرّدی که به اروپا رسید، بنا را به مراوده با علما و دانشمندان و محققین اروپابی که در خط شرق‌شناسی کار می‌کردند گذاشت و از محضر آنان استفاده کرد. آنان نیز قدر مقام فضل و اطلاع و دقت و قوّهٔ تتبّع و تحقیق مرحوم قزوینی را از همان ابتدا شناختند و از اقامت او در اروپا استفاده کرده او را به تصحیح متن کتب فارسی واداشتند... .
 
یکی از صفات بسیار قوی و بارز و مستحسن مرحوم قزوینی، عشق خارق‌العاده‌ای بود که به جمع‌آوری اطلاعات و یادداشت کردن آن‌ها داشتند، و در عالم ادبیات و تاریخ و جغرافیا و افسانه‌های عامیانه، چیزی نبود که جلب نظر آن علّامهٔ یگانه را نکند و در آن باب یادداشتی نکرده باشد. حتی در محاوره‌هایی که با دوستان و آشنایان می‌کرد. هرگاه نادره‌ای می‌شنید و نکته‌ای با حکایتی با اصطلاحی یا مثلی به گوشش می‌خورد، فوراً آن را بر کاغذی با در کتاب‌چه‌ای ثبت می‌کرد، و چون کار او قاعده و نظم داشت و این یادداشت‌ها را به ترتیب صحیح و خوبی نگاه می‌داشت و فهرست بر آن‌ها مرتّب کرده بود، هرگاه یکی از آن‌ها مورد حاجت می‌شد، به اندک زحمت و صرف وقتی، می‌توانست آن را بیابد و از برای مقصودی که در آن ساعت داشت، از آن استفاده کند. به این جهت هر آنی که از کسی به او کاغذی می‌رسید که مشتمل بر سؤال و استفسار و کسب اطلاعی بود، به این یادداشت‌ها و فهرست‌ها رجوع می‌کرد، و اگر هم تعلیق مخصوصی در آن باب نداشت، می‌دانست که مطلب محتاج‌إلیه را در چه کتابی بیابد.
کتابخانهٔ شخصی او گنجی بود از کتب بسیار خوب و مفید و معتبر و مهمّ مربوط به کلّیهٔ فنون و علوم و معارف مشرق‌زمین که به فارسی و عربی و فرانسه و انگلیسی و آلمانی تألیف شده است، و من گمان نمی‌کنم در جزو کتابخانه‌های شخصی که در دنیا موجود است، کتابخانه‌ای در این رشتهٔ به‌خصوص باشد که به این جامعی باشد.
اگر سؤال و استفساری به آن مرحوم می‌رسید و مطلبی که مورد حاجت سائل بود، در کتابی بود که اتفاقاً نسخهٔ آن را نداشت، در اوّلین فرصت امکان چنان‌چه حال و مزاجش اقتضا می‌کرد، به یک کتاب‌خانهٔ بزرگی عمومی می‌رفت، و اگر خود او به واسطهٔ نَقاهت و کسالت نمی‌توانست برود، به یکی از دوستان و آشنایان که دسترس به کتاب‌خانه داشت کاغذ می‌نوشت و خواهش می‌کرد که این کار را بکند، و به هر حال سائل را محروم نمی‌گذاشت و اطلاعی برای او می‌فرستاد با اقلّاً راهنمایی می‌کرد که این مطلب را در فلان کتاب می‌توانی بیانی. به این جهت، تمام مکاتیب آن مرحوم خواندنی و نگه داشتنی و مفید فایده بود، و کمتر کسی در ایران و خارج ایران بود که در فنّ تاریخ و جغرافیا و لغت و ادب به مشکلی بربخورد و فوراً حس احتیاج به استفاده از علّامه‌قزوینی نکند. به جرأت می‌توان گفت که در این زمان امام اهل تحقیق بود، و از همهٔ نقاط دنیا همه کسانی که او را می‌شناختند و با آثار قلمش آشنائی داشتند با او مکاتبه می‌کردند و از بحر علم و اطلاعش مستفیض می‌شدند.
(نقد حال، مجتبی مینوی، ص ۴۵۱-۴۵۵)