تاجالشعرا و مشهور به عمّان سامانی
مثنوی گنجینةالاسرار، اثر ماندگار عمّان سامانی یکی از شاهکارهای ادب عرفانی در حوزة ادبیات عاشورایی است. این مثنوی گرانسنگ، در بیش از ۸۰۰ بیت و در بحر رمل مسدّس محذوف با نگاهی عرفانی به حوادث کربلا به رشتة نظم کشیده شده است که در این زمینه از شهرت و اعتبار خاصّی برخوردار شده است.
در لغتنامة دهخدا ذیل نام عمّان سامانی آمده است: «میرزا نورالله بن میرزا عبدالله بن عبدالوهاب چهارمحالی اصفهانی ملّقب به تاجالشعرا و مشهور به عمّان سامانی، وی از اهالی قریة سامان است که آن، از قرای چهارمحال خاک بختیاری میباشد» (لغتنامه دهخدا ذیل واژه).
«نورالله عمّان سامانی 19 ذیحجه 1259 در سامان، شهرستانی سرحد بین لنجان و چهارمحال بختیاری متولّد شد. خاندان نوراللهبنعبدالوهاببنملامحمدمهدیعبدالله، معروف به عمّان سامانی به دیانت و مذهب و فضل و احسان و نیکوکاری و دلبستگی وافر به شعر و شاعری شهرت داشتند» (بدرالدین، 1382: 69) در دایرةالمعارف تشیّع آمده است: «اگرچه پدر و عمو و جدش از شعرای سرشناس عهد ناصری بودند و همگی در ادب و عرفان دستی داشتهاند؛ ولی اشتهار هیچیک به عمّان نمیرسد» (سیدجوادی، 1386: 476).
«جدّ عمّان، عبدالوهّاب مستجاب الدّعوه، مشهور به قطره (1270-1189) از جمله مشاهیر چهارمحال بختیاری بود که به داشتن دم مسیحایی و استجابت سریع دعا شهرت داشت. عبدالوهّاب در روزگار جوانی برای تحصیل علوم و معارف اسلامی شیعی به اصفهان که مرکز علمی شناخته شده آن روزگار بود، آمد و در حوزههای متعدد تلمّذ نمود... و عاقبت در نائین به محضر حاج میرزا محمدحسن کوزهکنانی، خلیفه و جانشین حاج میرزا عبدالوهّاب نائینی که از مشاهیر و نوابغ و عرفای عصر خویش به شمار میرفت، رسید» (بدرالدین،1382:74).
سالها بعد «نوه میرزا عبدالوهّاب؛ یعنی نورالله عمّان سامانی که قرآن و سایر معارف اعتقادی اسلامی را به طریق علمای امامیه نزد جدّ بزرگوار خود میرزا عبدالوهّاب فراگرفته بود؛ بنا بر وصیت او عازم حوزه علمی اصفهان شد تا آموختههای پراکندة خویش را نزد اساتید دارالعلم اصفهان تکمیل نماید» (بدرالدین، 1382: 85). شایان نیز در کتاب خود اشاره کرده است: «تحصیلات وی ابتدا در مکتبخانههای محلی بوده و سپس به مدرسه نیماورد و صدر اصفهان به تحصیل مشغول و به تکمیل معلومات میپردازد (شایان، 1378: 804).
تنفّس در فضای خانوادهای روحانی، عارف مسلک و شاعر و تلمّذ در محضر عالمانی چون حاج رضا نائینی، در ضمیر روشن او، زمینة شکفتن اثری گرانسنگ به نام گنجینةالاسرار را فراهم آورد که به جرأت میتوان گفت، تاکنون اثری همسنگ گنجینة الاسرار در خلق تصاویر عرفانی از عاشورا سروده نشده است.
نکتة حائز اهمیت این است که در همان روزگار و چند سالی پیش از سرودن گنجینة الاسرار عمّان سامانی، شاعری صوفی مسلک از فرقة نعمت اللّهیه به نام میرزا حسن صفیعلیشاه در کتاب «زبدةالاسرار» خویش به بیان رموز عرفانی عاشورا و تطبیق آن با سلوک الیالله پرداخته است. در شرح احوال صفیعلیشاه آمده است: «حاج میرزا محمد اصفهانی، ملقّب به صفیعلیشاه، عارف مشهور و مؤسّس سلسلة صفیعلیشاهی و قطب سلسله نعمت اللّهی و از فضلا و علمای متصوفّة تهران بود. وی در سوم شعبان 1251 در اصفهان متولد شد و پس از آموختن مبادی علوم از بیست سالگی به شیراز، کرمان، یزد، مشهد و سپس هند و حجاز مسافرتهایی کرد و بالاخره به تهران آمد و در آنجا اقامت گزید، بعدها یکی از خواص مریدان او، قطعه زمینی را در محلّة شاهآباد به وی تقدیم نمود و او در آنجا خانقاهی وسیع بنا نهاد و مدت 8 سال در آنجا به سر برد و پس از 65 سال در روز چهارشنبه 24 ذیالقعده سال 1316 هجری وفات یافت و در خانقاه خویش مدفون گردید. وی مثنوی زبدةالاسرار را که در بیان اسرار شهادت و تطبیق با سلوک الیالله سروده شده و همچنین دربرگیرنده رموز عرفانی و شهادت شهیدان راه حق و حقیقت به نظم کشیده شده، در سفر هندوستان سروده است» (محمدزاده،1383: 979).
عمّان سامانی در خانقاه صوفیان نعمت اللّهی مدتی تحت تعلیم صفیعلیشاه بوده است. «عمّان سامانی که پدر و نیا و عمویش همگی شاعر بودند، مشرب عارفانه داشت و در طریقت از مریدان میرمحمدهادی پاقلعهای از اقطاب سلسله نعمت اللّهی بود» (حقیقت، 1386:961). در کتاب شناخت سرزمین چهارمحال آمده است: «به لحاظ اینکه پدرش دست ارادت به میرمحمدهادی اصفهانی ملّقب به هادی علی پاقلعهای داده بود؛ به حضور طایفهای از صوفیان نعمت اللّهی کشیده شد.
این طایفه از صوفیان که عمّان سامانی به حضورشان رسیده و در مجالسشان شرکت میکرد؛ همان جماعتی بودند که صفیعلیشاه یکی از اقطاب آن به حساب میآمد «چنانچه بعدها با فوت اول فرد آنان حاج زینالعابدین شیرازی (رحمتعلیشاه) میان حاج آقا محمد معروف به منوّرعلیشاه و حاج آقا محمدکاظم اصفهانی معروف به سعادتعلیشاه و حاج آقا محمدحسن اصفهانی (صفیعلیشاه) بر سر ریاست فرقة نعمت اللّهی نزاع درگرفت» (بدرالدین، 1382: 93). «در همین روزها که سه نفر مذکور هر کدام مدّعی بودند که دیگران باید از آنها تبعیت کنند و چون تمکین یکدیگر نمیکردند، بر سر ریاست فرقه نزاع داشتند. هر کدام نغمهای ساز کرده بودند و طبل جدایی را به صدا درآورده بودند، عمّان در عنفوان جوانی راه را از صوفیان نعمت اللّهی جدا کرد» (همان،1382 :94). وی پس از جدا شدن از خانقاه و صوفیانش، به محضر حاج آقارضا نائینی رسید «مرغ دلش صید او گشت و تا آخرین روز حیات، تحت تعلیم معنوی آن رادمرد علم و فضیلت، دور از جنجالهای فرقهای صوفیان طی طریق نمود» (همان92:1382).
کافی در شرح منظومة ظهر مینویسد: «مثنوی گنجینةالاسرار اثر ماندگار عمّان سامانی در شعر عاشورایی است که با برداشتهای ناب عرفانی همراه شده است و در این راه از دو استاد مقدم خود؛ یعنی نیّر تبریزی و صفیعلیشاه پیشی گرفته اگرچه فاصله زمانی ایشان با یکدیگر بسیار اندک است» (کافی، 1385: 311).
در گلچینی از گلشن رضوان میخوانیم «گنجینةالاسرار از اوست که به شیوة زبدةالاسرار صفیعلیشاه در ذکر واقعة کربلا سروده است» (فتحی، 1382: 3).
موارد مطرح شده در ارتباط با تقلید و تأثیرپذیری عمّان سامانی از صفیعلیشاه اصفهانی، محدود به همینگونه جملات است که در موارد دیگر نیز اشارهوار تکرار شده است.