- ب ب +

بن‌مایه‌های در قصه‌

تامسون بن‌مایه را کوچک‌ترین عنصر در قصه می‌داند که قدرت باقی ماندن در یک سنت روایی را دارد.
 از منظر ادبیات عامیانه برای بن‌مایه تعاریف متعددی در میان پژوهشگران رواج دارد. محققان ادب عامه از واژه‌ بن‌مایه/موتیف(motif)برای عناصر داستانیِ تکرار شونده در طرح‌هایِ داستانیِ روایات عامیانه استفاده می‌کنند (برای مثال؛ شخصیت‌های موجود، اهداف، اعمال و رویدادها). این واحدهای محتوایی که روایات منثور یا منظوم از آن‌ها یا از توالی آن‌ها شکل می‌گیرند، در پایان قرن بیستم برای مطالعات تطبیقی متون در ادب عامه مورد استفاده قرار گرفتند. طبق نظر آپو «استیث تامسون دامنه‌ معنایی بن‌مایه/موتیف را گسترش داد... او توضیح داد که برخی بن‌مایه‌ها مانند "خلقت خورشید" می‌توانند مضمون/تم اصلی را در روایت بسازند. اصطلاح بن‌مایه حتی می‌تواند به طرح روایی داستان هم اطلاق شود و یا واحدهای کوچک‌تر روایت مثل یک رویدادِ واحد یا چندین رویداد متوالی و یا حتی داستان‌های فرعی را در برگیرد. برخی از این بن‌مایه‌ها ممکن است در طرح‌های داستانیِ گوناگونی ظهور یابند، مثلاً بن‌مایه‌ "پرتاب موانع"، در قصه‌های مختلف به شکل‌های گوناگونی ظاهر می‌شود: وقتی قهرمان داستان در حال فرار است، چیزی مثل شانه، سنگ یا بطری آبی را پشت سرش پرتاب می‌کند و این اشیاء به طرز معجزه‌آسایی تبدیل به جنگلی انبوه، کوه و یا دریاچه‌ای می‌شوند که فرار او را امکان‌پذیر می‌سازند». (Apo, 1977: 563)

 داندس نیز می‌گوید: «تامسون بن‌مایه را کوچک‌ترین عنصر در قصه می‌داند که قدرت باقی ماندن در یک سنت روایی را دارد». (Dundes, 1997: 197) از این رو، بن‌مایه‌ها عناصری در قصه هستند که به مرور زمان و به دلیل تکرار به جوهرهایی نمونه‌وار در ادب عامه تبدیل شده‌اند.

طبق نظر برخی پژوهشگران، بن‌مایه‌ها می‌توانند طرحِ داستانی یک روایت را نیز مشخص سازند. رابرت اسکولز طرح داستان را حاصل‌جمع بن‌مایه‌هایی می‌داند که به ترتیبی تنظیم می‌شوند تا عواطف خواننده را درگیر نگه دارند و درون‌مایه را بپرورند، او سپس کارکرد زیبایی‌شناختی طرح را نیز وابسته به این می‌داند که توجه خواننده را به بن‌مایه‌ها جلب کند (اسکولز، ۱۳۸۳: ۱۱۶).

بن‌مایه‌ها اغلب از داستانی به داستان دیگر و یا حتی از فرهنگی به فرهنگ دیگر منتقل می‌شوند و درست به همین دلیل، کمتر صورت ابداعی دارند. چه بسیارند بن‌مایه‌هایی که در فرهنگ‌های مختلف مشترک‌اند (پارسانسب، ۱۳۸۸: ۲۸). به سبب به خاطر همین اشتراکات است که می‌توان فهرستی از بن‌مایه‌های داستانی در هر فرهنگ و هر سنت روایی ترتیب داد که گاه در بیشتر بن‌مایه‌ها با بن‌مایه‌های جهانی هم‌سویند و گاه نیز یک یا چند ویژگی خاص دارند که آن‌ها را از بن‌مایه‌های دیگر فرهنگ‌ها متمایز می‌سازد.

امروزه توجه به بن‌مایه‌ها به عنوان اجزای تشکیل‌دهنده‌ اسطوره‌، فولکلور و ادبیات بسیار مورد توجه است. از طریق مطالعه و طبقه‌بندی بن‌مایه‌ها می‌توان سیر تطور، تکامل، تأثیرپذیری و بقای بن‌مایه‌ها را فارغ از شکل ظاهری و ساختاری قصه‌ها و اسامی خاص در دوره‌های مختلف بررسی کرد و فهرست روشنی از بن‌مایه‌ها را به دست داد که زمینه را برای ریشه‌یابی آن‌ها آسان‌تر کند.