طبقهبندی قصههای عامیانه
طبقهبندی قصههای عامیانه نیز به دلیل گستردگی و تعدد منابع ضروری است. مطالعه این متون و دسترسی به محتوای قصههای گوناگون به ویژه زمانیکه بحثِ مطالعات تطبیقی در میان است، بدون داشتن فهرستی منظم کاری تقریباً محال به نظر میرسد.
طبقهبندی قصههای عامیانه نیز به دلیل گستردگی و تعدد منابع ضروری است. مطالعه این متون و دسترسی به محتوای قصههای گوناگون به ویژه زمانیکه بحثِ مطالعات تطبیقی در میان است، بدون داشتن فهرستی منظم کاری تقریباً محال به نظر میرسد.
در اروپاپس از گردآوری قصهها تلاشهایی برای طبقهبندی آنها صورت گرفت ونهایتاً این طبقهبندی تیپهای قصه بود که به طبقهبندی بنمایهها منجر شد. طبقهبندی تیپهای قصه در فنلاند و در پایان قرن نوزدهم آغاز شد یعنی همان جایی که توجه به ادب عامه، توجه به هویت ملی فنلاندی به شمار میآمد. جولیوس کرون، روش تاریخی ـ جغرافیایی را به کار گرفت تا روایتهای گوناگون شعرهای حماسی "کالوالا" را با یکدیگر مقایسه کند. او روایت کالوالا را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کرد و توزیع جغرافیایی آنها را مورد مطالعه قرار داد تا بدین وسیله مکان اولیه هر سروده را بیابد. پس از او پسرش، کارل کرون، این روش را برای مطالعهی قصههای عامیانه و بررسیهای تطبیقی و تاریخی مورد استفاده قرار داد. شاگرد او، آنتی آرنه، از طریق این روش سیستمی را برای فهرستبندی قصهها بر اساس تیپ آنها، پایهگذاری کرد که بعدها توسط استیث تامسون، فولکلوریست آمریکایی، گسترش یافت. تامسون بر اساس همین نوع طبقهبندی دست به فهرست نویسی بنمایههای ادب عامه زد. دلیل اینکه تامسون نوشتنِ فهرست بنمایهها را آغاز کرد، این است که در اعتراف خود او «در حدود بیش از نیمی از تیپهای قصه در طبقهبندیِ قصهها، تنها یک "بنمایهی روایی" دارند». (Dundes. 1997: 197)
فهرست بنمایههای ادبیات عامیانه تامسون یک مرجع شش جلدی و سلسله مراتبی است؛ یعنی گروههای بزرگی از بنمایهها مثل (پیدایش عالم یا حیوانات) به گروههای کوچکتر مثل (آسمانها، زمین، حیوانات اسطورهای، حیوانات جادویی) تقسیمبندی میشوند. آخرین نسخه این فهرست بیش از دههاهزار بنمایه را در برمیگیرد و هنوز هم در حال گسترش است.
در گسترش بنمایهها، محققان باید تصمیم بگیرند که چه چیزی یک بنمایه یا گروهی از بنمایهها و یا زیرگروههای بنمایهای را میسازد. باومن در اینباره مثالی را ذکر میکند: «بنمایه E ۳۸۴:روح به وسیله موسیقی احضار میشود؛ که این یک بنمایه کلی است و به دو زیر گروه تقسیم میشود: E ۳۸۴/۱: "روح به وسیلهی طبل احضار میشود" و E ۳۸۴/۲: "روح با سوت زدن برمیخیزد". از آنجا که تنها تفاوت میان این دو بنمایه، نوع موسیقی است، به نظر میرسد که قصه اصلی، احضار روح باشد به وسیله موسیقی و نیز به نظر میرسد که نوع موسیقی ـ اگر چه در جای خود جالبتوجه است ـ آنقدر تمایز برانگیز نباشد که قصهای جداگانه بسازد. درحالی که بنمایهE ۳۸۴ یک قصه در زبان انگلیسی به شمار میرود، برای آن دو روایت موجود است که دو زیرگروه این بنمایه را شکل میدهند» (Baughnam, 1966: 19).
تامسون تلاش میکند تا در طبقهبندی خود، عناصر ادبیات روایی سنتی را در یک فهرست منطقیِ منفرد گردآوری کند. برخی حوزهها که در جمعآوری بنمایههای گوناگون او را یاری رساندهاند، شامل: ادب عامه و اسطوره، افسانههای محلی، رومانسهای قرون وسطی، افسانههای مربوط به افراد مثالی و مقدسان، کتابهای لطیفه و رمان، افسانههای موزون، سرودههای افسانهای و گلچینهای ادبی بوده است. این حوزهها از سنتهای روایی مختلفی مانند اروپا، خاورمیانه، هند، خاوردور، اقیانوسیه، سرخپوستان آمریکای شمالی و جنوبی و آفریقا فراهم آمده است.
تامسون از روش طبقهبندی و شمارهگذاری کتب بر اساس روش کتابخانهای دیوییسود میجوید تا فهرستی از بنمایهها بسازد که در هر زمان و با هر پژوهشی بر روی قصههای ملل، قابل گسترش باشد (Thompson, 1977: 425). وی پس از جمعآوری بنمایهها، آنها را در بیست و سه فصل به ترتیب حروف الفبای انگلیسیجای میدهد که به ترتیب به بنمایههای اسطورهای، حیوانات، تابوها، جادو، مرگ، عجائب، دیوان و جادوگران، آزمونها، خردمندی و بیخردی، اغوا و فریبکاری، طالع و سرنوشت، آینده و تقدیر، بخت و شانس، اجتماع، پاداش و کیفر، اسرا و تبعیدیها، ظلم و ستم، زناشویی و ازدواج، زندگی، دین، ویژگیهای شخصیتها، طنز و فکاهه و بنمایههای گوناگون تقسیم میشوند.
به دلیل اینکه بنمایههای بسیاری در فصلهای مختلف فهرست بنمایهها با یکدیگر مرتبط هستند، این ارتباط با ارجاع متقابل (cross-reference) و علامت (cf.) (ر.ک:رجوع کنید) در متن نشان داده شده است.