- ب ب +

ترکیب‌های بدیع در شعر خاقانی

در سبک ارّانی (آذربایجانی)، شعرخاقانی به دلیل برخورداری از زبان قوی و مضامین نو، برجستگی خاصی دارد. بهره‌گیری از شگردهای زبانی و موسیقایی؛ خصوصاًً واج آرایی، ترکیبات بدیع، آفرینش‌های واکی، زبان مجازی، توجه به انواع موسیقی درونی، بیرونی، معنوی و کناری، شعر وی را علی‌رغم دشواریهای لفظی و معنوی بسیار، خوش آهنگ ساخته‌است.
 از شیوه‌های زبانی خاقانی که اتفاقاً هم در شعر وی خوش نشسته، ابداع ترکیب‌های تازه است. بعید به نظر می‌رسد، در ادبیات فارسی بتوان شاعری را یافت که به اندازة خاقانی به ترکیب آفرینی دست زده‌ باشد. وی برای بالا بردن توان زبان مجازی و همچنین برطرف کردن نیاز خود به واژه ها به ابداع ترکیب‌هایی دست‌زده که معمولاً با چاشنی تشبیه‌های نمادین همراه است و در برجستگی شعر او عاملی اساسی به حساب می‌آید. برخی از این ترکیب‌ها به صورت سلسله‌ای از اضافه‌ها به کار رفته‌است. ظرافت معنایی و خوش آهنگی موسیقیایی این ترکیب‌ها بخوبی نشان
می‌دهد که در زبان فارسی اگر «تتابع اضافات» هنرمندانه به کار رود نه تنها عیب فصاحت نیست؛ بلکه بر رونق کلام  می‌افزاید. برای مـثال می‌تـوان به این ترکـیـب ها اشـاره کرد «خاطر روح القدس پیوند عیسی زای من»، «مریخ ذنب فعل زحل سیما»، «طبع مریم زاد»، «عده دار بکر»، «آفتاب مشتری حکم»، «سپهر قطب حکم»، «سیماب دل»، «سلطان یک سواره گردون»، «صدف آتشین»، «یوسف رسته ز دلو»، «خاک بیزان هوس»، «براق طبع»، «خشک آخر خذلان»، «مریخ زحل فش»، «شه ره عار»، «نکتة دوشیزه».
 
در برخی از این  ترکیب‌ها حداقل یکی از اجزای ترکیب حکم نماد را یافته که با نمادهای دیگر ترکیب می‌شود و نمادی نو در نهایت اغراق می‌سازد. برای درک این مسأله، ذهن مخاطب باید توان لازم را داشته باشد که هر لحظه از نمادی به نماد دیگر بلغزد و ارتباط این نمادها را در پیوند با کل بیت کشف کند. این امر برای مخاطب امروزی که از باورها و اعتقادات عصر شاعر فاصله گرفته،کار آسانی نیست، مثلاً در ترکیب «مریخ زحل فش» ابتدا باید ویژگی نمادین مریخ و زحل و اعتقادات قدما دربارة رنگ و ویژگی‌های آن ها را بداند؛ آن ها را با هم ترکیب سازد و به نتیجه‌ای که خود استعاره از شمشیر ممدوح است پی برد و یا در ترکیب «یوسف رسته ز دلو» علاوه بر درک استعاره و تلمیح در کلمة «یوسف» و ایهام در واژة «دلو»، آگاهی از جایگاه بروج در تقویم گذشته نیز ضروری است و پس از درک درست این ترکیب، ذهن در ابتدای راه پیوند آن با ساختار کلی بیت قرار می‌گیرد.
 
استعارة مکینه نیز در ترکیب‌های خاقانی جایگاه ویژه‌ای دارد. نکتة بارز در این نوع استعاره‌ها آمیزش آنها با تلمیح است که باز بر جنبة هنری آن می‌افزاید: از این جمله‌اند: «خاطر روح القدس پیوند عیسی زا، طبع مریم زاد...».
 
از دیگر شگردهای هنری خاقانی استفاده از آیات، احادیث و ترکیب‌های عربی است، شاعر به قدری ماهرانه این عبارات را با بافت فارسی بیت پیوند می‌زند که از لحاظ موسیقی و محتوا با ساخـتار بـیـت کامـلاً سازگاری می‌یابد مثالهای زیر این نکته را بهتر روشن می‌سازند:
 
پرویز کنون گم شد ز آن گمشده کمتر گو
زرین تره کو بر خوان؟ رو«کم ترکوا »برخوان
 
«تکرار واج «ک» و سجع بین کلمات «ترکوا و تره کو» بیگانگی عبارت عربی را زدوده و بر زیبایی بیت افزوده‌است. از دیگر عناصر هنری و موسیقایی این بیت: بسامد بالای مصوت‌های بلند، تکرار واج «گ،م،ن» و سجع میان «برخوان،برخوان» قابل ذکرند. تکرار واج «ک ،گ» علاوه بر موسیقی، به نوعی زیبایی نوشتاری یا «نقاشی خطی» منجر شده‌است و واج «م، ن» که هر دو واکدارند، زمان بیان کلمات را طولانی‌تر می‌کنند و به همراه مصوت‌های بلند بر شکوه وفخامت بیت می‌افزایند».
 
گر سر یوم یحمی بر عقل خوانده‌ای
پـس پایمـال مــال مباش از سـر هوا
 
تکرار دو واج «م،‌ا» در عبارت عربی و کلمات فارسی موسیقی بیت را تقویت و بیگانگی عبارت عربی را کم رنگ کرده‌است.
 
تنگ آمده است زلزلت الارض هین بخوان
بـرمـال هــا و قـال الانــسـان مـالــهـا
 
می‌توان چنین نتیجه گرفت که خاقانی عبارات عربی را با کمک شگردهای موسیقایی به شعر فارسی پیوند می‌زند، زبان آن‌ها را تلطیف می‌کند و به یاری آنها بر غنای محتوا و معنای شعر خود می‌افزاید.
 
محمد حسین کرمی و جواد دهقانیان - خاقانی، معمار زبان و خیال