کشف المحجوب و یا پدیدارشناسی عاشورا
متاسفانه عدهای واقعهٔ کربلا را تحت تاثیر مارکسیسم به سیاست و اجتماعیات تقلیل دادند و جنبهٔ فلسفی و فراتاریخی و عرفانی آن را به حاشیه راندند. با نقد مراسم عزاداری و سنت های مذهبی مخالف نیستم، ولیکن قرائت خشونت و جنگطلبی از عاشورا به بهانهٔ عدالتخواهی بود که منجر به ارادهٔ معطوف به قدرت شد و دیروز در دام کمونیست و مارکسیست نابهنجار افتاد و امروز در دامن سرمایه داری افسار گسیخته!!
بنابراین با بازنگری و پدیدارشناسی در واقعهٔ #کربلا متوجه میشویم که نه تنها در یک قرائت خشونتآمیز و نظامی نیستیم، بلکه پیامی فلسفی و معنوی نیز برای انسان مدرن و معاصر تبیین میگردد، تا برای معنای زندگی از ترس آگاهی و ارادهٔ معطوف به مرگ، به فراسوی مرگ و رهایی از تعلقات و نفسانیات گذر کنیم.
گویی پیام عاشورا همان "موتوا قبل ان تموتوا"ی نفسانیت است و مرگ آگاهی #امام_حسینع و یارانش با همان سخن #سهروردی در شناخت حقیقی حکیم متاله و شهود و مکاشفه، در جدایی روح از بدن، هر گاه که عارف اراده نماید تفسیر میشود.
در این بستر پدیدارشناسی فلسفهٔ عاشوراست که معنای #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر و #عدالت نیز، از این سطحینگری و قشریت و خشونت طلبی به سمت باطن و اصالت معنوی خویش سوق مییابد و کسانی که خویش را آمر به معروف و ناهی از منکر در امور زندگی مردم و جامعه میدانند، خود محتاج تر و نیازمند شدید و سریع این فرهنگ امر و نهی توسط نخبگان جامعه به سوی صلح و امنیت و رفع بیعدالتی و تبعیض میشوند!!
دکتر سید محمد دیباجی