- ب ب +

مقایسه‌ی بینوایان و مثنوی معنوی

 علامه جعفری در بخشی از تحلیل خود از مثنوی، نام ویکتورهوگو را طرح کرده؛ او و آثارش را تا حدودی به مولانا و مثنوی تشبیه می‌کند. در قسمتی از این تشبیه به مقایسه‌ی بینوایان ویکتور هوگو و مثنوی معنوی مولانا پرداخته است. 
 
ایشان سه جنبه‌ی مثبت طرح کرده که عبارت‌اند از:
1.موضوع هر دو کتاب انسان و موقعیت او در هستی است. با این تفاوت که تمرکز قوای دماغی جلال‌الدین به موجودیت روانی الهی فرد بیش‌تر از توجه او به موجودیت انسان در قلمرو زندگانی اجتماعی است.؛ جلال‌الدین فرد را در پهنه مجموع هستی (از طبیعت و ماورای طبیعت) که با خدا ارتباطی دارد، مطرح نموده؛ سپس می‌کوشد عظمت فرد و طریق به دست آوردن آن را نشان بدهد. ویکتورهوگو فرد را در زندگانی فردی و قلمرو اجتماعی مطرح می‌سازد و در خلال مطالعه و استنباط‌ها و اندیشه‌های خود از تابش خورشید الهی به ظلمت‌کده هستی بهره‌برداری می‌کند.
این دو نابغه در کار خود تمام نیروهای عقلی و وجدانی خود را بسیج کرده‌اند. اختلافی که در نتیجه‌ی کار آن‌ها مشاهده می‌شود، مربوط به عوامل و شرایط تاریخی و محلی و دگرگونی و اهمیت مسائلی است که برای آن دو مطرح بوده است.
2.هر یک از این دو مرد بزرگ، عالی‌ترین مباحث انسانی را چه از نظر اخلاقی و چه از نظر الهی و روانی در داستان‌ها بیان کرده‌اند. نتایج اخلاقی و الهی و فلسفی مثنوی خیلی زیادتر از بینوایان است. البته نمی‌دانیم که جلال‌الدین هم می‌توانست یک داستان مفصل و مربوط و منظم را به اندازه بینوایان ویکتورهوگو بسازد اما این مقدار می بینیم که حدود 250 داستان در شش دفتر مثنوی مطرح کرده است.
3. ابداع  و ابتکار معنی بسیار لطیف در هر دو نویسنده فراوان است؛ جنبه‌های مثبت هر دو اثر بزرگ برای انسان‌شناسی و جهان‌بینی ضرورت اساسی دارد. 
 
البته علامه جعفری از اشتباهات این دو نویسنده نیز یادی کرده است و مختصری در مورد آن توضیح داده است.
 
 علامه جعفری، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی معنوی، ج3، ص 26-29