- ب ب +

بحثی در باب «معرفت‌شناسی طبیعی شده‌»ی کواین - بخش دوم

 استدلال‌های کواین:
کواین به سود معرفت‌شناسی طبیعی‌شده دو استدلال دارد:
 
یکم،نفی تمایز میان گزاره‌های ترکیبی و تحلیلی
دوم، رد مبناگروی
 
استدلال اول: نفیِ تمایز میان گزاره‌های ترکیبی و تحلیلی
کواین در مقاله مشهورش، «دو اصل جزمیِ تجربه‌گروی»  Two Dogmas of Empiricism ، تمایز دیرین میان گزاره‌های ترکیبی و تحلیلی را انکار و بدین‌ترتیب، تمایز میان علم و فلسفه را رد می‌کند (چون، از منظر او، گزاره‌های مورداستفاده در فلسفه گزاره‌های تحلیلی و گزاره‌های مورداستفاده در علم گزاره‌های ترکیبی‌اند). گزاره‌های تحلیلی گزاره‌هایی هستند که صدق آن‌ها بسته به معانی آن‌هاست. مثلاً، گزار‌ه‌ی «مجردها بی‌همسرند» گزاره‌ای تحلیلی است که صدق آن از طریق تحلیل مفهومی گزاره مشخص می‌شود اما گزاره‌های ترکیبی صدقشان بسته به واقعیت‌هاست؛ به بیان دیگر، از طریق مراجعه به واقعیت‌ها و یا تجربه‌ها می‌توان صدق این گزاره‌ها را بررسی کرد. کواین معتقد است که همه‌ی گزاره‌ها در معرض تجربه‌اند و از‌این‌رو همه‌گزاره‌ها ترکیبی‌اند.
 
 استدلال دوم: ردّ مبناگروی 
کواین معتقد است برای نزدیک‌شدن به معرفت‌شناسی تنها دو راه موجود است: مبناگروی و طبیعت‌گروی، و چون مبناگروی مخدوش است پس تنها راه طبیعت‌گروی است.
کواین در ردّ مبناگروی دو استدلال دارد:
یکم، تعیین باورهای پایه و اینکه چطور آن‌ها غیرپایه‌ها را موجّه می‌کنند روشن نیست.
دوم، معرفت‌شناسی باید به‌دنبال رابطة‌ علّی میان درون‌دادهای مشاهده‌ای و برون‌داد نظری باشد و نه ربطِ منطقی. و این کار تنها از روان‌شناسی برمی‌آید.
 
کواین تمایز میان علم و فلسفه، به‌طور کلی، و تمایز میان علم و معرفت‌شناسی، به‌طور خاص، را انکار می‌کند و معتقد است که علم و فلسفه شاکله‌ای واحد دارند و پرسش‌های همسانی را دنبال می‌کنند، با این تفاوت که فلسفه این پرسش‌ها را در سطحی نظری‌تر و انتزاعی‌تر تعقیب می‌کند. از‌این‌رو، تمایز میان این دو تمایزی تشکیکی و نه واقعی است. هم علم و هم فلسفه می‌کوشند که فهم ما را از جهان واضح ساده‌سازی و اصلاح کنند. صدق هم هدف اصلی هر دو دانش است. ما علم اول و معرفت‌شناسی پیشین نداریم.
 
استاد عبدالرسول کشفی( استاد دانشگاه تهران)