بحثی در باب نظریهی «معرفتشناسی طبیعیشده»ی کواین - بخش سوم
بررسی استدلال اول کواین (نفیِ تمایز میان گزارههای ترکیبی و تحلیلی)
دوگانهی «تحلیلی-ترکیبی» synthetic/analytic از کانت است. پیش از کانت، دوگانهی روابط میان ایدهها relations of ideas و امور واقع matters of fact را از دیوید هیوم و دوگانهی حقایق عقل truths of reason و حقایق واقع truths of facts را از لایبنیتز داریم. لایبنیتز حقایق عقل را گزارههایی تعریف میکند که در همهی جهانهای ممکن صادق باشند.
دوگانهی تحلیلی-ترکیبی پیوندی تنگاتنگ با دو دوگانهی دیگر، یکی، «پیشین-پسین» و دیگری «ضروری-ممکن»، دارد. تقسیم «تحلیلی-ترکیبی» مقولهای منطقی-معناشناختی، تقسیم «پیشین-پسین» مقولهای معرفتشناختی، و تقسیم «ضروری-ممکن» مقولهای متافیزیکی است. اگرچه میان مصادیقِ دوگانههای مذکور همپوشیِ زیادی وجود دارد، اما چنین نیست که اینها به یک معنا باشند. بهعنوان مثال، کانت به وجود گزارههای ترکیبیِ پیشین (امکان پیشینبودن گزارههای ترکیبی) معتقد بود و در دوران معاصر، متفکرانی مانند کریپکی و پاتنم به وجود گزارههای ضروریِ پسین (امکان پسینبودن گزارههای ضروری) نیز معتقدند.
اولین تعریف از مفاهیم تحلیلی و ترکیبی به کانت بازمیگردد.
کانت حکم تحلیلی را حکمی میداند که موضوع آن حکم حاوی محمول باشد.
ریچارد سوینبرن به این تعریف اشکالات زیر را وارد میکند:
یکم، این تعریف شامل حکمهایی میشود که ساختار موضوع-محمولی دارند، درحالیکه همة حکمها چنین نیستند.
دوم، ابهام در مفهوم «حاویبودن»: اینکه مفهومی حاویِ مفهومی دیگر باشد معیار روشنی ندارد.
سوینبرن تعاریف بعد از کانت را به سه دسته تقسیم میکند:
1. تعاریفی که تحلیلیبودن را حسبِ مفهوم ترادف symmetry و صدقِ منطقی truth of logic مشخص میکنند. به این صورت که جمله آنگاه تحلیلی است که، اگر و فقط اگر، حدود بهکارگرفته در آن با مترادفهایشان جایگزین شوند و به یک صدق منطقی مبدل شود.
2. جملة تحلیلی جملهای است که، اگر و فقط اگر، حسبِ معنا صادق باشد.
3. جمله آنگاه تحلیلی است که، اگر و فقط اگر، نفی آن مستلزم جملهای خودشکن باشد.
به اعتقاد سوینبرن، امروزه معروفترین تعریف از تحلیلیت تعریف اول است که از فرگه است، و همین تعریف است که مورد نقد کواین در مقالة «دو اصل جزمی تجربهگروی» واقع شده است.
پی نویس:
1. اشکالات سوینبرن را کواین نیز مطرح می کند. کواین در مورد تعبیر «حاویبودن» (containment) معتقد است که این تعبیر در سطح استعاری خود رها شده و توضیحی دربارهی آن داده نشده است. ر.ک.:
Quine, W. V. O., “Two Dogmas of Empiricism”, p. 21.
2. مطالب نقل شده از سوینبرن از مقاله زیر است:
Swinburne, Richard, Analytic/Synthetic, American Philosophical Quarterly, V. 21, Number 1, 1984.