یک رباعی تازهیاب فارسی از خواجه عبدالله انصاری
در شرح و توضیح آیۀ 71 سورۀ زخرف، خواجه عبدالله انصاری (در نسخۀ تفسیرش که هنوز منتشر نشده است)، دو بیت از شاعری عرب نقل میکند که تاکنون عینا آن را در جایی نیافتهام، اما بخشی از آن را به قیس بن الملوح یا همان مجنون بنی عامر نسبت دادهاند. در ادامه، وی خود مضمون آن دو بیت را در قالب یک رباعی به فارسی میسراید: عبارات فارسی و عربی خواجه عبدالله در این بخش از تفسیر وی (بنا بر تصحیحی که انجام دادهام) چنین است:
«وَفِیهَا مَا تَشْتَهِی الْأَنْفُسُ»،1 هذَا مِنْ جَوَامِعِ الْقُرْآنِ، وَقُرِئَ بِزِیَادَةِ الْهَاءِ: ﴿تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ﴾؛2 و در آن بهشت هَرْج دلها باید، وُ چشمها خوش آید. تَقُولُ: لَذَّ یَلَذُّ فَهُوَ مَلْذُوذٌ وَلَذِیذٌ، قَالَ الشَّاعِرُ:
وَلَقَدْ هَمَمْتُ بِقَتْلِهَا مِنْ أَجْلِهَاکَیْمَا تَکُونَ خَصِیْمَتِی فِی الْمَحْشَرِکَیْمَا یَطُولُ خِصَامُنا وَنِزَاعُنَافَتَلَذُّ عَیْنِی مِنْ لَذِیذِ الْمَنْظَرِ
بِکْشَمْتْ بدوستى و خونت بخَورمدر گردن خویش خون ناحق ببرمتا روز مخاصَمت چون آیی ببرمتو خون طلبی و من برویت نگرم
نکتۀ جالب توجه آنکه مضمون این شعر بعدها در میان رباعیات منسوب به مولانا (دیوان شمس، رباعی 1155) نیز آمده است:
از دوستیت خون جگر را بخورماین مظلمه را تا به قیامت ببرمفردا که قیامت آشکارا گرددتو خون طلبی و من برویت نگرم
۱. قدّم فی النسخة «ما تشتهی الأنفس» کما فی مصاحف مکة والعراق؛ وهی قراءة ابن کثیر وأبی عمرو وحمزة والکِسائی، وعاصم فی روایة أبی بکر وخلف.
۲. هذا کما فی مصاحف أهل الشام والمدینة وهی قراءة نافع وابن عامر وحفص عن عاصم وأبی جعفر المدنی وابن مسعود وابن عباس ویعقوب.