درآمدی بر چگونگیِ شیوهی خطّ فارسی
ما برپایهٔ درک یگانهگروانهٔ خود از مسئلههای گوناگون زبان، بررسی همزمانی [سنکرونیک] را با بررسی ترازمانی [دیاکرونیک] در بافتی واحد نهادهایم. به نگر ما بخشبندی نموداری «زبانشناسی همزمانی» و «زبانشناسی ترازمانی» برای پارهای منظورها، ازجمله برای هدفهای آموزشی، بیگمان سودمند است. با اینهمه، در عمل نمیتوان اندرمیان این دو مقوله مرزی مشخص نهاد، بویژه در زبانهای فرهنگی مانند زبان فارسی؛ چه، زبان فارسی یا ایرانی رسمی کنونی زاییدهٔ تکامل تاریخی است و درنتیجه دارای لایههای گوناگون و ساختهای دستوری ناهمزمان و ناهمگن است. مرحلههای پیشین این زبان برنوشته شدهاند و شکلهای کهن آن هم اکنون نیز به نحوی در ذهن فارسیزبانان جای دارند: فارسیزبان در هر دم با بازکردن کتابهای گذشتگان با ساختهای دستوری کهن روبرو میشود، و حتا فارسیزبانی که خواندن و نوشتن نمیداند، ممکن است به سبب حفظ داشتن شعر یا جدایی نسبی مرحلهٔ تاریخی گویش او از زبان رایج با شکلهای کهن آشنا باشد. بدینسان شکلهای کهن کاملاً نمردهاند و* (اگر موضوع را نسبی بنگریم هرگز نخواهند مرد)، بلکه به گونهای میزیند و شیوهٔ نوشتن آنها به همان اندازه امری عملی و «فعلی» است که شیوهٔ نوشتن هر جملهای در فارسی امروزین. با اینهمه، در اینجا توضیحی بیشتر بایسته است. شاید به نگر برخی خوانندگان چنین آید که ما به بررسی ترازمانی بیش از اندازه ارج نهادهایم، و در پایه، از حیطهٔ بررسی خود که خط فارسی باشد، در موردهایی نه کمیاب، بیکباره دور افتادهایم و سخت دلمشغول جستارهای واژهای و دستوری و زبانشناسی تاریخی گشتهایم. در برابر باید برنهیم که سیر ما در جهان زبان ضروری بوده است: اگر حوصله و سگالش سبب شود که در موردی، نکتهای، هرچند ناچیز، در زبان و خط فارسی روشن گردد، اطناب ممل بهخاطر آن بهایی گزاف نیست. درست است که ما در پارهای موردها نهتنها شکلهای فارسی دری نخستین و پهلوی و پارسی باستان و اوستایی را بررسی کردهایم، بلکه تا آریایی و هندواروپایی نخستین نیز دور رفتهایم؛ ولی آنچه ما را بدینگونه بررسی واداشته، این باور ماست که دشواریهای همزمانی زبان فارسی را نمیتوان بدون بررسی ترازمانی فروگشود.
ادیبسلطانی، درآمدی بر چگونگیِ شیوهی خطّ فارسی، پیشگفتار ویراست نخست؛ مهرماه ۱۳۵۴.
*در اینجا رومندانه «و» باید درون کمانک باشد و خطای چاپی رخ داده است.
پیافزود: این نوشتار میتواند چونان پدافندی از شیوهی واژهسازی و واژهیابیهای استاد ادیبسلطانی نیز در نگر آید. (هرچند نزد آنان که حتا از نگریستن به دهخدا هم رویگردان اند هر واژهی ناآشنا -هرآینه برای ایشان- در کارنوشتهها و پارسیگردانیهای ادیبسلطانی، برساخته و کاربست آن از روی سرگرمی و بازی است و مرزی میان واژهیابی و واژهسازی نیست.)