زبانشناسی شناختی - بخش سوم
طرحوارة تصویری
نظریة طرحوارة تصویری (image schema) ابتدا در معنیشناسی شناختی و سپس در سایر علوم شناختی، بهویژه روانشناسی شناختی مطرح شد. نخستین بار لیکاف و جانسون پیچیدگی نظام مفهوم را برخاسته از تجربة جسمیشدة ما دانستند. این تجربه در حوزههای انتزاعی نیز کاربرد دارد. ازنظر آنها ساختار مفهومی حاصل جسمیشدگی است. جانسون با مطرحکردن نظریة طرحوارههای تصویری به بررسی شناخت جسمیشده پرداخت. اینکه ما در مکانی خاص و با محدودیتهای مشخص زندگی میکنیم، راه میرویم، میخوابیم و غذا میخوریم باعث میشود هر روز با دنیای اطرافمان و الگوهای آن سر و کار داشته باشیم. درک این الگوها جسمیشده است؛ یعنی حاصل تعامل جسم با آنان است. این درک عینی باعث میشود مفاهیم انتزاعی را نیز به این صورت ادارک کنیم. جملة «کاسة صبرم لبریز شد» نشان میدهد که چگونه از یک مفهوم عینیِ جسمیشده در درک و بیان مفاهیم انتزاعی بهره میبریم. درواقع این طرحوارهها، طرحهای بهنسبت انتزاعی است که آنچه ممکن است ادراک و تصور شود را سازمان میدهد (لیکاف، 1395: 132).
جسمیشدگی تأثیر مستقیمی بر ساختار مفهومی انسان دارد و مهمترین موضوع در بحث جسمیشدگی و ارتباط آن با ساختار مفهومی همان طرحوارههای تصویری است. طرحوارههای تصویری سرشت حسی ـ حرکتی دارد؛ زیرا مستقل از هر وجه دستوری حسی خاص، با احساس محلهای فضایی، حرکت، شکل و مانند آنها در ارتباط است (همان: 119). نکتة درخور توجه درباب این اصطلاح آن است که اگرچه واژة «تصویری» بیشتر به دریافت دیداری محدود میشود، این اصطلاح در زبانشناسی شناختی کاربرد وسیعتری دارد و شامل همة تجربههای دریافتی ـ حسی و دربردارندة نظام حسی، بینایی، شنیداری و ... است؛ حتی تصویرهایی از نیروها و اینکه نیروها چگونه بر ما اثر میکند را نیز شامل میشود (همان: 116).
لیکاف و جانسون به طرحوارههای ظرف، طرحوارة مبدأ ـ مسیر ـ هدف (حرکت) و طرحوارة قدرت اشاره میکنند. در طرحوارة مبدأ ـ مسیر ـ هدف (حرکت) یک منطق فضایی وجود دارد. این طرحواره عناصری دارد: متحرک که در حرکت است؛ محل مبدأ (نقطة شروع حرکت)؛ هدف یا مقصد مورد نظر متحرک؛ مسیرِ از مبدأ به هدف؛ مسیر واقعی حرکت؛ موقعیت حرکت در هر لحظة زمانی معین؛ جهت حرکت متحرک در آن لحظه و محل نهایی متحرک که ممکن است هدف منظور باشد یا نباشد (لیکاف و جانسون، 1394: 62).
طرحوارة حرکت ازجمله پویاترین طرحوارههاست. حرکت حوزهای از تجربه است که دربرگیرندة جابهجایی یا تغییر مکان چیزی یا کسی در امتداد زمان است. ازنظر تالمی رویدادِ حرکتی شرایطی است که دارای حرکت و توالی موقعیتهای مکانی مختلف باشد. تالمی چهار شناسة اصلی و دو شناسة فرعی برای حرکت در نظر میگیرد. شناسههای اصلی عبارت است از: «پیکر»، «حرکت»، «مسیر» و «زمینه». «شیوه» و «سبب» نیز از شناسههای فرعی است (Talmy, 2000: 8).
نظر به اینکه دایرة واژگانی حرکت و ترسیم طرحوارة حرکتی در سیر استکمالی عرفانی از تجربة حسی حرکت تأثیر پذیرفته است، این پژوهش بر این طرحواره متمرکز است.