سرنویس از چه میگوید
اینکه سرنویس گویای چه مطلبی است، بهطور مستقیم با دو رکن داستان، یعنی رخداد و شخصیت پیوند مییابد. شاید در نگاه اول این نکته امری بدیهی به نظر برسد؛ ولی با دقت بیشتر در اجزای تشکیلدهندۀ روایت میتوان فهمید، تنها این دو وجه روایی از داستان، امری اساسی در سرنویس است و از سایر اجزا یاد نمیشود.
رخداد و شخصیت
در روایتشناسی دربارۀ عناصر تشکیلدهندۀ داستان بهدقت و تفصیل سخن گفته میشود. رخدادها، شخصیتها و کارکردهای ایشان، زمان، مکان، روایتگر، روایتشنو و... همگی در نقل روایت و شنیدن آن مؤثر هستند. آنچه در جریان بررسی داستانها و سرنویسها میتواند یاریگر ما باشد، بیش از هر مسئلة دیگر، رخداد و شخصیت است. در این میان، رویداد اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا شخصیت را نهان یا آشکارا در خود دارد. «روایت، نقل چند موقعیت و رویداد است که در جهان معینی رخ میدهند. به بیان دقیقتر، روایت، گزارهها یا قضیههایی را دربارۀ آن جهان بیان میکند و هریک از گزارهها را میتوان در قالب «موضوع ـ توضیح» {مبتدا ـ خبر} تجزیه و تحلیل کرد» (پرینس، 1391: 67).
رویدادهای نقلشده در یک جریان روایی دو حالت دارند و از این دیدگاه میان رویداد و افراد ارتباط هست؛ «رویدادها (یا گزارههای مربوط به آنها) بر دو نوعاند: حالتمحور (که یک حالت را نشان میدهند؛ یعنی هنگامی که با جملهای در قالب فعل استمراریِ گروه اسمی + گروه اسمی + فعل کمکی بیان شوند و حالتی را نشان دهند) یا عملمحور (که کنش را تشکیل میدهند و آنها را نمیتوان با جملهای در قالب بالا بیان کرد)... یکی از ویژگیهای هر روایت، نسبت رویدادهای عملمحور به رویدادهای حالتمحور آن است. اگر همۀ عناصر دو داستان یکسان باشد، داستانی که بیشترِ رویدادهای آن حالتمحور هستند در مقایسه با داستانی که بیشترِ رویدادهای آن عملمحور هستند، پویایی و تحرک کمتری دارد» (همان: 68).