- ب ب +

سامان

 سامان به معنای حد و مرز و مجازاً نظم و ترتیب و وضع مناسب است. از این سه معنی آنچه اصل است همان حد و مرز است. از صاحب فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، که این سه را سه لغت مجزا تصوّر فرموده‌اند و سه اشتقاق جدا برای آنها ساخته‌اند، البته بیش از این انتظار نیست.
دربارۀ اشتقاق درست لفظ دو احتمال به نظر نویسندهٔ این سطور می‌رسد.
اول آنکه مشتق باشد از ریشهٔ þrā به معنای محافظت کردن، برابر با trā در هندی باستان، و پسوند man، به طور کلی برابر با trāman در هندی باستان به معنای محافظت؛ به این معنی که از معنای محافظت معنای مرز و حد بیرون آمده باشد و از مرز و حد معانی ثانوی دیگر. به لحاظ معنایی می‌توان این را با pāþra محافظت کرد به معنای پاس (و معادل همین کلمهٔ پاس) و محافظت و مجازاً مرز و دیده‌بانی* (در پهلوی پاهرگ و پهرگ به معنای مرز است؛ مقایسه فرمایند با فهرج که معرّب آن است). اگر این احتمال درست باشد، سامان لغت فارسی یا جنوب غربی است (یعنی çāman)، به سبب وجود s در آن از اصل ç برابر با þr در دیگرِ زبانهای ایرانی (این مطلب اخیر را، چون اهل زبانهای قدیم ایران می‌دانند، بیشتر شرح نمی‌دهیم). بقایای پسوند man و an در فارسی عمدتاً صورت مان دارند، که خود بازمانده است از حالت مفعولی مفرد. مقایسه فرمایند با کلمات درمان و ایرمان و میهمان و کران (کران از مادهٔ karan مشتق است نه از karana). شادمان نیز احتمالاً از همین دست کلمات است به شرحی که ممکن است در نوبتی دیگر بیاوریم. پسوند مصدر در لهجه‌هایی مثل لهجهٔ زردشتیان نیز بازمانده از همین پسوند است (از حالت برایی یا مفعول له مفرد). شماری از این کلمات به لهجهٔ مردم تهران هم گاهی راه یافته (با عرض معذرت مانند ترکمون) و آن گاه این پسوند در ساخت کلمات جدید نیز مورد استفاده واقع شده است. 
اما بر سر راه این اشتقاق سدّی است و آن sahman ارمنی به معنای حد و مرز است. اگر مقایسهٔ این کلمه و سامان درست باشد، آن گاه باید فرض کرد که اصل سامان چیزی مانند sahman بوده است (و سپس جزء اول کلمهٔ sahman با حذف h و کشش مصوّت پیش از آن بدل به sā شده، مانند شهر و شار و اشباه آن). این چیزی است که استاد هوبشمان صد و چند سال پیش مانندش را گفته. احتمال می‌توان داد که اصل کلمه saxman باشد از ریشهٔ sak، مانند taxma از ریشهٔ tak، که خود اصل تهمِ فارسی است. حال کدام sak؟ اگر sak به معنای سازگار کردن و برقرار کردن تناسب میان اجزا باشد، معنای مناسبی به دست می‌آید، ولی در این صورت نمی‌توان معنای مرز را معنای اول دانست (معادل سنسکریت کلمه śakman است، ولی چون این ریشهٔ śak در آن زبان معنای توانستن دارد، śakman نیز معنای توانایی و مهارت دارد). ریشهٔ هم‌آوا یا به تعبیر بهتر لفظ مشترک با این sak ریشهٔ sak است به معنای گذشتن و به آخر رسیدن. این معنی با مرز تناسبی دارد؛ مقایسه فرمایند با terminus لاتینی که اصل terme و کلمات مشابه دیگر در زبانهای اروپایی است و ممکن است از ریشهٔ ter به معنای گذشتن مشتق باشد (گذشتن فارسی هم مشتق از همین ریشه است). با این همه، ممکن است sahman ارمنی حاصل قیاس اشتباه یا به اصطلاح غربیان حاصل hyper-correction باشد و h در آن اصالتی نداشته باشد.
آنچه ممکن است به ترجیح یکی از این دو احتمال کمک کند بررسی اصل آن کلمهٔ ارمنی است. اگر کسی بتواند آراء جدیدتر دربارهٔ اصل آن کلمهٔ ارمنی را بجوید، به حل مسأله یاریی رسانده است. بنده چون ارمنی نمی‌دانم، سخن را به همین ختم میکنم.
 
* دیده‌بان را باید به همین املا نوشت نه دیدبان. دیده یعنی محل پاس، برج مراقبت.
سید احمدرضا قائم‌مقامی