نقیضه
نقیضه از ریشۀ نقض در زبان عربی است. «لغتنامهها آن را به معانی شکستن استخوان، ویرانکردن عمارت، از هم گسلاندن رشته و برهمزدن پیمان درج کردهاند. این کلمه در قرآن، هفت بار، بهصورت اسم و فعل در معنی شکستن پیمان (بقره/۲۷، نساء /۱۵۵، انفال /۵۶، رعد/۲۰ و ۲۵، نحل/۹۱) و یک بار نیز در معنای گسستن رشته (نحل/۹۲) به کار رفته است» (فلاح قهرودی و صابری تبریزی، ۱۳۸۹: ۲۱). معادل انگلیسی نقیضه، Parody و معادل فرانسویاش Parodie از واژۀ لاتین Parodia و واژۀ یونانی Paroidia ریشه گرفته است (نک: اصلانی، ۱۳۹۴: ۳۲۸). اخوان ثالث در کتاب «نقیضه و نقیضهسازان» بهتفصیل دربارۀ وجوه مختلف این اصطلاح، سخن گفته است. وی پس از تحلیلی طولانی دربارۀ نقیضه به دو نتیجه رسیده است:
۱. نقیضه در شعر به معنای نقض و شکستن و جواب مخالف جد و جدالی [است] برای مقابله و نظیرگویی یا رد و تخطئۀ شعر شاعری دیگر، یا کلاً اثر ادبی و فکر دیگری اعم از شعر و نثر... که آن را «نقیضۀ جد» مینامند.
۲. نقیضه به معنای پارودی فرنگان که آن را «نقیضۀ هزل» مینامند (نک: اخوان ثالث، ۱۳۷۴: ۲۹).
نکتۀ مهم دیگری که اخوان ثالث در زمینۀ نقیضهگویی به آن توجه کرده این است که نقیضه قالب ادبی مشخصی نیست که اهل قلم از آن بهعنوان تقلیدی طنزآمیز استفاده کنند؛ زیرا نقیضه ممکن است در هر شکل و قالبی به کار رود؛ بنابراین نقیضه وجهی معنایی است که در هر قالب و ساختار خاصی رخ میدهد. بهتعبیر خود اخوان «باید دانست که نقیضه اسم و اصطلاح محتوا و غرضِ نوعی سخنِ منظوم و منثور است، نه اسم شکل و قالب شعر یا نثر؛ یعنی برای مثال: رباعی، قصیده، مثنوی، قطعه، نقیضه و...؛ نقیضه را جز قالبها به حساب نمیآوریم. بلکه باید گفت مثلاً مدح، مرثیه، غنا، روایت، تمثیل، حماسه، هجا، نقیضه و... . این نکتهای اصلی و مهم است؛ زیرا میبینیم و خواهیم دید که در همۀ اقسام سخن و قوالب و اشکال کلام، نقیضه ممکن است نوشت و سرود و غالباً نوشتهاند و سرودهاند، یعنی باید بر اسامی مقاصد و اغراض شعر و سخن، این را هم بیفزایم؛ زیرا نقیضه، برای اغراضی است که برخی مردم اهل هنر و سخنور از دیرباز، در همۀ زبانها داشتهاند و همچنان دارند» (همان: ۳۸). حلبی بهجای کاربرد لفظ «نقیضه» از «پارودی» نام میبرد و بر آن است که «قلب اشیاء و الفاظ» یکی از برجستهترین ابزارها برای هجاگویی و دگرگون کردن چیزها و واژههاست و پارودی را نوعی از قلب و تغییر میداند که یکی از پایههای هجا در ادبیات و موسیقی است و در شعر به این معناست که شاعری از اشعار دیگران اقتباس میکند، خواه برای هجو و تخطئه و تحقیر او و خواه برای مسخرگی و شوخطبعی خودش (نک: حلبی، ۱۳۶۴: ۶۷). او در بحث نقیضه به جنبۀ منفی آن (هجو و هزل) نظر داشته است. جوادی، نقیضه را تقلید یا نظیرة طنزآمیز میشمارد و آن را از فنون عمدة طنز و دارای انواع مختلف میداند که بهوسیلۀ تحریف و مبالغه، موجب سرگرمی و استهزا و گاهی تحقیر میشود (نک: جوادی، ۱۳۶۵: ۲۰). همچنین به جنبههای دیگر نقیضه توجه داشته است. در «فرهنگنامۀ ادبی فارسی» آمده است: «نقیضه گونهای جواب است که به تقلید از اثر ادبی دیگری گفته شده و در آن شاعر یا نویسندۀ نقیضهساز ضمن شباهت نقیضۀ متن تقلیدی با اثر اصلی متن تقلیدشده، سبک و لحن و نگرش یا افکار شاعر یا نویسنده را مسخره میکند یا خندهدار نشان میدهد» (انوشه، ۱۳۷۹: ۱۳۷۶).
چنانکه ملاحظه میشود هر یک از پژوهشگران از چشمانداز خود به تعریف نقیضه پرداختهاند. برخی آن را در قید «جواب غیرجد میدانند»، برخی صرفاً آن را در «هزل و مسخرگی» محدود کردند، برخی آن را با «پارودی» مقایسه کردهاند. برخی به جنبۀ «تقلیدیبودن از سبک و لحن» آن توجه کردهاند و برخی آمیزهای از این ویژگیها را. درمجموع در بابا نقیضه باید گفت: نقیضه وجهی معنایی و تقلیدی و زیرگونۀ ادب غنایی است که با تأثیرپذیری از ساحت ساختار و محتوای آثار ادبی شکل میگیرد و برای مقاصدی چون جواب گفتن، دشمنی ورزیدن، به استهزاگرفتن، فحشدادن، خنداندن، سرگرمساختن، انتقادکردن و... به کار میرود.