بنمایههای سبک هندی
بنمایه یا موتیو (motive / motif) عبارت است از درونمایه، شخصیت، الگو، موضوع، ایده، فکر یا تصویری است که در ادبیات، هنریک سرزمین و یا در آثار یک دوره و در سبک فردی بهصورت گوناگون و با بسامد زیادی تکرار شود (نک: داد، 1380: 85)؛ در شعر، «بنمایه» بیشتر بهصورت عنصری تکراری با بسامد زیاد در آثار شاعر یا تصویرسازیهای مختلف از پدیدهها دیده میشود؛ به همین دلیل، «بنمایه» یا «تم» به هر آنچه مرکز شبکة تصویرها و حوزة تداعی باشد اطلاق شده است (نک: شفیعی کدکنی، 1376: 70). گرچه بسیاری از بنمایهها به طرز ثابتی در سبکهای مختلف، درخور توجه شعرا بودهاند؛ اما فقط در سبک هندی است که شعرا برای یافتن معانی بیگانه؛ و آفرینش سلسلۀ تداعیهای تودرتو و مضمونآفرینی، بر کاربرد افراطآمیز بنمایهها اصرار ورزیدهاند و درنتیجه استفاده از بنمایهها را به ویژگی سبکی، سبک هندی تبدیل کردهاند.
«در شعر سبک هندی علاوه بر گسترش حوزة تداعی و شبکة تصویر دربارۀ موتیوهای رایج بین شاعران دورههای قبل، کوشش برای واردکردنِ موتیوهای جدید هم فراوان به چشم میخورد؛ بنابراین موتیوهایی از قبیل گل کاغذی، کاغذ آتشگرفته، شیشة ساعت، گلهای قالی و ...، از خصایص شعر این گویندگان است و مثلاً در شعر حافظ یا سعدی کوچکترین اشارهای به اینگونه عناصر دیده نمیشود، درصورتیکه در شعر گویندگان سبک هندی چه مایه تصویرهای زیبا که دربارۀ هر یک از این عناصر ایجادشده است» (همان: 70-71).
باتوجهبه اینکه شاعر سبک هندی توجهی خاص به عناصر و پدیدههای طبیعی و اشیای اطراف خود دارد و این توجه خاص به شکل استخراج مضمون از مشاهدات انسانی در طبیعت و محیط پیرامون شاعر بروز میکند (نک: میر، 1395: 223)؛ اغلب بنمایههای این سبک نیز از جنس محسوسات و حاصل تجربه و مشهودات شاعر است. شاعران سبک هندی، غالباً بنمایهای را هسته یا عنصر مرکزی تصویر در نظر گرفتهاند و با تداعی واژهها و عناصر دیگر که ارتباطی مثل تناسب یا تضاد هم بین آنها وجود دارد، به گسترش زنجیرۀ تداعیها و خلق شبکهای از تصاویر میپردازند؛ یعنی هر عنصری از این بنمایهها عنصر دیگری را تداعی میکند و آن دیگری هم تداعی دیگر را به دنبال دارد و این روند سلسلهوار ادامه مییابد. بررسی و تحلیل بنمایهها و کشف شبکۀ تصویرهای آن در اشعار یک شاعر ضمن اینکه به درک بهتر شعر شاعر کمک میکند؛ راهی برای شناخت نگرش و اندیشۀ شاعر، میزان خلاقیت و توانمندی اوست.