- ب ب +

تأکید

تأکید از واژه‌هایی است که کارکرد آن از خود لفظ دریافت می‌شود. در منابع موجود تأکید به دو گونه تعریف‌ شده است؛ تعریف نخست دستوریـ بلاغی است: «سخنی را اعم از کلمه یا جمله یا گروه با وسایل دستوری یا معنایی به منظورهای بلاغی موردتوجه قرار دهیم و به آن شدت یا کمال یا روشنی بخشیم» (فرشیدورد، 1373: 399). تعریف دوم بیشتر زبان‌شناسانه است و به دو مفهوم مطرح ‌شده است؛ یک مفهوم آن را می‌توانیم به حوزة زبان گفتار مرتبط بدانیم؛ تأکید اشاره به سازه یا عبارتی دارد که «ازلحاظ آوایی برجسته‌تر از سازه‌های دیگر جمله تلفظ می‌شود» (راسخ مهند 1384: 5، به نقل از جکنداف و ولدووی). در مفهوم دوم، جمله به دو بخش کهنه و نو تقسیم می‌شود که یک قسمت آن متضمن معنای نو است، در اینجا تأکید «بخشی از جمله است که دارای اطلاع نو می‌باشد و از آن به‌عنوان تأکید یاد می‌شود. به‌عنوان‌مثال پاسخی که به عبارت پرسشی داده می‌شود، تأکید جمله است» (همانجا). از حیث اجزا، هر تأکیدی از سه جزءِ ابزار تأکید، تأکیدکننده و موضوع (مفهوم) تأکیدشده تشکیل‌ شده است. فرشیدورد و راسخ مهند هردو گفته­اند تأکید پدیدة پیچیده، تاریک و ناشناختة دستور و بلاغت فارسی و عربی و بعضی از زبان‌های دیگر است (فرشیدورد، 1373: 397 و راسخ مهند، 1384: 6) از حیث زمینة بحث، تأکید چندوجهی است. آن بخش از تأکید که بر تکیه، درنگ و آهنگ در جمله استوار است، بیشتر در حوزة زبان گفتار مطرح است. گوینده با امکاناتی چون شدت و ضعف صدا، زبان بدن و تکیه می‌تواند جملات دلخواه خود را تأکید کند. این امکانات غالباً در متن نوشتاری فراهم نیست. بخش دیگر از فرایند تأکید با به‌کارگیری ادات و واژگان تأکید میسّر می‌شود که در دستور زبان بحث می‌شود. بخش سوم منظورشناختی است که نیازمند درک معانی ثانوی جمله‌ها و در مواردی نیز به جابه­جایی اجزای آنها مرتبط است که جملگی در حیطة دانش معانی قرار می‌گیرد. تأکید هم شامل کلمه است و هم شامل کلام و گاه جمله و جمله‌واره و گروه را نیز دربر می‌گیرد. همچنین گاهی به معنای عام و کلی مطرح است که روش‌های آن شامل همه یا بیشتر اقسام کلمه و جمله و گروه می‌شود و گاه به معنای خاص مطرح است که به یکی از اقسام کلمه یا جمله اختصاص دارد (فرشیدورد، 1373: 399).