چند نام از شاهنامه و متون تاریخی دیگر - بخش دوم
۳. آبتین. دیگر متون تاریخی نام پدر فریدون را اثفیان یا آثفیان نوشتهاند. ف در این دو شاید نمایندهٔ فاء اعجمی باشد. اثفیان یا آثفیان در واقع نام پدرفرزندی است، یعنی ان در آن در واقع پسوند بنوّت است و جزء نام نیست. در کتابهای پهلوی معادل این نام به املایی آمده که میتوان آن را āsfyān خواند و این نام، که معادلش را به خط فارسی میتوان آسفیان یا آثفیان نوشت، مانند معادل اوستایی آن، یعنی āþßyānī، اسم پدرفرزندی است، به این معنی که ān و ānī در آن دو پسوند بنوّت (در اصل پسوند نسبت) است؛ اصل نام Āþßya است. پس s در خط پهلوی را احتمالاً باید ث خواند. بعلاوه، اثفیان کتابهای طبری و ابوریحان و جز ایشان را نیز ظاهراً باید در اصل آثفیان دانست.
حال باید گفت آبتین، که ظاهراً در کتابهای پهلوی نیز شاهدی متأخر دارد، از کجا بیرون آمده. اینکه آبتین تصحیف آتبین است البته چیزی است مفهوم. ت نیز عوض ث است، زیرا که در غالب لهجات فارسی ث وجود نداشته. اما دربارهٔ ن دو احتمال میتوان داد: یا اضافی است مانند زمی و زمین، و این احتمالی دور است، یا آنکه آتبین حاصل خلط بازماندهٔ حقیقی Āþßya، که باید چیزی مانند آتبی یا آثفی باشد، و āsfyān است.(کلمات اوستایی به شیوهای مرکب از شیوهٔ قدیم و جدید حرفنویسی شد.)
۴. گرسیوز. این نام در اوستا Kərəsavazdah است. املای آن در پهلوی kyrsvazd است. این را میتوان، بلکه باید، Kirsvazd خواند که حاصل تحول طبیعی این نام است (مصوت کوتاه بیتکیهٔ بعد از حرف s افتاده بوده است). گرسیوز شاهنامه با صورت پهلوی در چند چیز اختلاف دارد: الف. حرکت حرف اول که اگر حقیقتاً فتحه باشد، احتمالاً حاصل قیاس است؛ ب. تبدیل ک اول به گ که اگر در زبان فردوسی هم چنین بوده باشد، احتمالاً حاصل قیاس با گرشاسپ است از اصل کرساسپ یا کرشاسپ که خود احتمالاً تحت تأثیر نامی مثل گشتاسپ صامت اولش واکدار شده (شاید نیز در هر دو حاصل یک واکدار شدن ثانوی باشد؛ اینکه در بندهشن این دو نام به گاف اول نوشته شده دلیل بر تلفظ آنها به گاف در پهلوی نیست؛ آن بابهای بندهشن متأخر و حاوی کلمات فارسی است)؛ ج. ساده شدن زد پایانی آن به ز، مانند دزد و دز و هرمزد و هرمز و میزد و میز؛ د. حرف ی در وسط آن. این ی حاصل اشباع مصوت i یا e است، به این معنی که Kirsvaz بدل به Kirsivaz یا Kirsevaz شده (این i یا e مصوت سهولت تلفظ است، مانند کسره در پیرِمرد) و آن گاه این مصوت اشباع شده و بدل به ی گشته است، مانند کارگر (به سکون راء) و کارِگر و کاریگر، برزگر و برزِگر و برزیگر و جز اینها. (نام گرسیوز در بندهشن و تاریخ طبری، و به پیروی او در تاریخ بلعمی و کامل ابن اثیر، به صورتهای دشوار دیگری نیز نوشته شده که شرح جزئیّات تحولات آنها نیازمند تأمل بیشتر است).
دفع دخل مقدّر: ما کلمهٔ حرف را به معنای قدیم آن به کار میبریم نه فقط به معنای صورت مکتوب اصوات زبان.
سید احمدرضا قائممقامی