- ب ب +

تراژدی در شاهنامه

داستان رستم و سهراب با «اُدیپوس»، تراژدی بی‌نظیر جهانی، شباهت دارد با تفاوت‌هائی. مهم‌ترین آن تفاوت‌ها اینست که داستان «اُدیپ» جنبهٔ تراژدی نیمه‌ اساطیری و نیمه سمبولیک دارد؛ ولی داستان رستم و سهراب داستان زندگی و اشتباه و نقطهٔ ضعف انسان واقعی است و درنتیجه نابخشودنی‌تر. بنابراین از عوامل تراژدی (ترحّم و ترس) کمتر ترحّم برمی‌انگیزد و رستم تقریباً نابخشودنی جلوه می‌کند. ولی عظمت رنج و بدبختی و محکومیّت رستم تا حدّی از نفرت شنونده می‌کاهد. البته شخصیت منحصربه‌فرد و خدشه‌ناپذیر رستم نیز در تعدیل این بدکرداری و نامردی رستم و تغافل و نسیان آگاه یا ناخودآگاه شنونده مؤثّر است.
 
رستم و اسفندیار با وجود دخالت عناصر اساطیری و مواد افسانه‌ای، که غالباً مرزهای فراتر از حیثیّت تراژدی دارند، از پرتو نبوغ و توانائی سخنور طوس یکی از بزرگترین و مؤثّرترین تراژدی‌های جهان است و از نتیجهٔ اجتناب‌ناپذیر و غم‌انگیز «تقابل و تصادفِ دو حق» حکایت دارد. در این داستان شگفت‌انگیز دو سیمای محبوب و ارجمند پهلوانی و حماسی ایران، ناخواسته و به حکم سرنوشت شوم، در برابر هم قرار می‌گیرند و تصادم سهمگین تعهّد و خصلت و حیثیّت دو پهلوان سترگ، که درک دقایق آنها بدون آگاهی از سنن و خصائل و رسوم اساطیری و تاریخی و پهلوانی و مسائل متعدّد دیگر امکان‌پذیر نیست، تیرِ دو پیکانهٔ رستم، پهلوان نامی ایران، را در چشم‌ روشن اسفندیار می‌نشاند.
 
فراموش نباید کرد در این مورد که «یکی داستان است پر آبِ چشم» با وجود چاره‌گری و حیلت‌آموزی رستم از سیمرغ، دلِ نازک به مراتب کمتر از تراژدی سهراب از رستم به خشم می‌آید، زیرا: اوّلاً مبارزهٔ دو پهلوان بزرگ به‌کلّی با کشته شدن پسر به دست پدر تفاوت دارد؛ ثانیاً علّت وقوع تراژدی در دو داستان کاملاً متفاوت است، یعنی در داستان رستم و اسفندیار انگیزهٔ مبارزه و کشته شدن اسفندیار، آرمان‌های اساسی دو پهلوان و پافشاری نامعقول اسفندیار در استخفاف تحمّل‌ناپذیر و بستن دست رستم، و در داستان رستم و سهراب ابرام و اصرار کودکانهٔ رستم در پوشیده داشتن هویّت خود و نامردی اوست؛ ثانیاً در مقام مقایسهٔ نقطهٔ ضعف اصلی رستم در دو تراژدی، یعنی نامردی در داستان سهراب و استفاده از چاره‌گری سیمرغ در داستان اسفندیار به‌سادگی می‌توان دریافت که هیچ‌گونه توجیهی برای نامردی رستم در داستان رستم و سهراب وجود ندارد، ولی حیلت‌آموزی از سیمرغ جادویی و اساطیری در برابر روئین‌تنی اسفندیار معادله‌ای برقرار می‌کند و اهمیّت خود را از دست می‌دهد.
 
فردوسی و شاهنامه، صص ۳۱_۳۳ 
زنده‌یاد استاد منوچهر مرتضوی