- ب ب +

ژید: لغتی از تفسیر کشف الاسرار

 در تفسیر کشف الاسرار نعیم لااقل در دو جا به ناز و ژید ترجمه شده است (در ترجمهٔ کریمهٔ سیزدهم از سورهٔ  انفطار و کریمهٔ سی‌وچهارم از سورهٔ قلم؛ نیز رجوع فرمایند به ذیل فرهنگ‌های فارسی از آقای دکتر رواقی و خانم میرشمسی، ذیل لغت و تعلیقات کتاب). این لغت لغت میبدی نیست، بلکه لغت هرات است؛ در تفسیر منسوب به عبدالله انصاری چند بار به کار رفته است (رجوع فرمایند به مقالهٔ آقای کریمی‌نیا در شمارهٔ  ۱۸۷ مجلهٔ آینهٔ پژوهش، ص ۳۶؛ ژیدی، که در همان تفسیر آمده و در ذیل فرهنگهای فارسی نیز ثبت است، عادی نیست؛ اگر تصحیف و غلط کاتب نباشد، از شمار مرگی و گمانی است در قبال مرگ و گمان).
 
این کلمه احتمالاً بازمانده از žīd اشکانی به معنای "زندگی" است، خود از اصل jīti در ایرانی باستان. استاد هنینگ در مقالهٔ معروف "زبان کهن آذربایجان" (ج دوم مقالات، ص ۴۷۶، حاشیهٔ ۴)، در یادکرد ژیر به معنای "زندگی" در آذری آن را با jyd، یعنی ژید، اشکانی مانوی سنجیده است (با تبدیل t بعد از مصوّت ایرانی باستان به r در آذری). در لغت‌نامه‌های مانوی jyd نیست یا بنده ندیده؛ شاید استاد هنینگ لغت را در متنهایی دیده باشد که امروز مفقودند. با این حال، jydg، یعنی ژیدَگ/žīdag در متون مانوی اشکانی به همان معنای "زندگی" هست (نسبت žīd و žīdag مانند آشیان و آشیانه است) و معمولاً به žīwahr به همان معنای "زندگی" عطف شده است (مقایسه فرمایند با جلد دوم مقالات استاد هنینگ، ص ۵۹۷، حاشیهٔ ۳، که در آن جا مجدداً ذکری کرده از ژیرِ اردبیلی). تحول معنایی از "زندگی" به "خوشی" چیزی غیر عادی نیست* و تا اشتقاق بهتری پیدا نشود (یا اگر پیشتر پیدا نشده باشد)، به نظر ما ژید هروی را باید همین لغت اشکانی دانست.
اگر این درست باشد، لازم می‌آید که در دنبال دیگر نقاط اتصال گویش هرات با گویش پهلوی اشکانی جست‌وجو شود. 
 
دربارهٔ ژیر آذری همچنین رجوع فرمایند به کتاب جدید آقای دکتر فیروزبخش دربارهٔ فهلویّات، صص ۹۴-۹۵.
 
* کلمات مشتق از ریشهٔ jī در تحول معنایی یک مسیر دیگر هم رفته‌اند: از jīra به معنای "زنده؛ سرزنده" در فارسی زیرک بازمانده به دو معنای دانا و گربز. در اوستا این کلمه معنای گربز دارد (در زامیاد یشت).
 
سید احمدرضا قائم‌مقامی