مینا: لغتی از سفرنامهٔ ناصرخسرو
در سفرنامهٔ منسوب به ناصر خسرو چند لغت کماستعمال هست که گویا بعضی را نویسنده از مردم محلی میشنیده. مهندم به معنای تراشیده و باندام، که کلمهای است عربیشده از هندام فارسی، و مینا را این جا یاد میکنیم.
مینا به معنای بندرگاه و اسکله را نویسنده در وصف شهر عکّا آورده. این لغت را فرهنگهای عربی آوردهاند. آقای Dionisius Agius، که در کتاب کممایهٔ
Classic Ships of Islam
فهرستی از کلماتِ رسانندهٔ معنای بندر را در صفحهٔ ۱۷۴ آورده، این لغت را نیز ذکر کرده، و چون در آن جا متعرض اشتقاق (گاهی درست و گاهی نادرست) کلمات نیز شده و در مورد این کلمه فقط صورت مفرد و جمع عربی را متذکر شده، معلوم است که آن را عربی شمرده.*
بیش از یک قرن قبل زیگموند فرنکل در کتاب الفاظ دخیل ارمانی در عربی (ص ۲۳۲) توجه کرده که این لغت اصل عربی ندارد و این را که فیروزآبادی آن را در دو جا و به دو صورت میناً و میناء ضبط کرده و مجبور شده آن را مشتق از مادهٔ "نوی" بداند قرینه گرفته بر عربی نبودن آن. فرنکل احتمال داده است که اصل کلمه همان limēn یونانی به معنای "بندر" باشد که به شکل "لمینا" وارد سریانی شده بوده است. عربان ظاهراً لغت را با انداختن حرف اول از سریانی گرفته بودهاند.
این کلمهٔ یونانی به اشکال بسیار مختلف در مناطق پیرامون دریای روم (مدیترانه) کاربرد داشته که ظاهراً همه را هنری کاهان و رنه کاهان در کتاب ارجمند
Lingua Franca in the Levant: Turkish Nautical Terms of Italian and Greek Origin
فهرست و شرح کردهاند (مخصوصاً صفحات ۵۳۸-۵۳۹).** کاهانها گفتهاند که اصل کلمهٔ عربی احتمالاً صرف مفعولی limēn، یعنی limena، بوده است.
* این کتاب درجهٔ دوم از نویسندهای درجهٔ دوم، که کتاب به نام "خلیج عربی" نوشته، با وجود ناشر معتبرش، اعتبار چندانی ندارد. اغلاط آن کم نیست و مزخرف کم نگفته. عجب است که گروهی از استادان و دانشجویان این دانشگاهی که امروز وادانشگاها سر دادهاند سابقاً بخشهایی از آن را سلخ کردهاند و با افزودن مقداری غلط از سواد خود بدان به چاپ رساندهاند. من جزئی از این هنرنماییها را در یکی از مقالات خود بر ملا کردهام.
** از خوبی این کتاب هر چه گفته شود کم است. چون گویا کمتر مورد توجه محققان ایرانی است، ذکر خیر آن این جا شاید بیجا نباشد.
سیداحمدرضا قائممقامی