جایگاه رفیع خواجه نصیرالدین طوسی در فلسفه
اهمیت فوقالعادهٔ خواجه نیاز به یادآوری ندارد. میتوان خواجه را در کنار ابن سینا قرار داد. خواجه از لحاظ بیان نه تنها کمنظیر، بلکه بینظیر است. همانطور که در اساس الاقتباس، اشارات و کتابهای دیگر ایشان مشهود است که وی دقت فراوانی در عبارتپردازی داشته است. برای مثال وقتی میخواهد بگوید دایره را از فلان نقطه ادامه بدهید، میگوید «نقطه نون لام». لام را مؤخر ذکر میکند که به خوانندگان بفهماند از لام ادامه بدهید نه از نون. به طور کلی وی دقت بسیاری در ریاضیات داشته است. به گفتهٔ اساتید جناب آقای حسنزاده آملی، «خواجه مطالبش را مانند سرب در کتاب ریخته است». همچنین به گفته آقای جوادی آملی از قول آقای مطهری در بین قدما وزینترین عبارات، عباراتِ خواجه است. خواجه هیچگاه بیجهت از لغتی استفاده نمیکند. کتاب اشارات خودش فى نفسه مطرح است، به خاطر عبارات زیبایی که ابنسینا آورده و قابل مقایسه با بسیاری از متون علما نیست؛ اما چنانچه شرح خواجه نبود به نظر که نوشته ابنسینا فراموش میشد یا حل نمیشد؛ در واقع دلیل مطرح شدن اشارات با تمام فوقالعادگیاش، شرح خواجه است.
پاورقی: در جایی از شرح اشارات (جلد نخست کتاب خواجه) با کلمه «کثیرا» مواجه شدم، ابتدا قید «کثیرا» را متوجه نشدم با این همه باور داشتم که خواجه قیدی - حتی یک واو - را بیجهت نمیآورد. به کتب منطقی دیگر هم مراجعه کردم و نتیجهای نگرفتم. به ذهنم رسید که به شرح مطالع مراجعه کنم، چهار صفحه شرح مطالع را مطالعه کردم خواجه در این چهار صفحه «کثیراً» را شرح داده بود. در جای دیگر نیز در نمط دهم اشارات به یک قید پزشکی برخورد کردم که به قانون ابن سینا مراجعه کردم؛ متوجه شدم که خواجه قیدش مطابق همان است که ابن سینا آورده است.
منبع: حشمتپور، محمدحسین؛ تعلیقه بر شرح الإشارات و التنبیهات، ج۱ صص۱۸و۱۹، چاپ اول، ۱۳۹۷ش، قم: اشراق حکمت.