فرزند
از زمان یکی از تألیفات دانشمند آلمانی، کریستیان بارتولومه (شمارهٔ ۵۰ از مجلهٔ انجمن شرقشناسی آلمان)، محققان کلمهٔ فرزند را، که در اوستا به صورت فرزنتی (frazanti) آمده، مشتق از ریشهٔ زَن (zan) به معنای زادن دانستهاند. اما چند سال قبل دانشمند بلژیکی و فرانسوی، اریک پیرار (در شمارهٔ ۲۸۹.۱ مجلهٔ آسیایی، ص ۸۹) بر دیگر دانشمند آلمانی، کارل هوفمان، که او نیز همنظر با بارتولومه گفته است که پسوند ti گاهی به درجهٔ متوسط ریشه متصل میشود، اشکال کرده که این رأی در مورد این کلمه درست نیست و frazanti از ریشهٔ zan به معنای زادن نیست، بلکه از ریشهٔ zam به معنای ازدواج کردن است، و علت مخالفتش با محققان پیشین این است که معادل frazanti در زبان سنسکریت صورت prajāti دارد و بنابراین، به خلاف کلمهٔ ایرانی بر روی درجهٔ ضعیف ریشه ساخته شده است. اگر گفتهٔ آقای پیرار درست باشد، فرزند با داماد فارسی همریشه است که در بعضی زبانهای ایرانی به "ز" آغاز میشود و در اوستا صورت zāmātar دارد.
نمیدانم که بعد از آقای پیرار چه کسانی در این باره اظهار نظر کردهاند، اما به نظر بنده گفتهٔ آقای پیرار نادرست است.
اول اشکالی که ممکن است متوجه اشتقاق بارتولومه باشد این است که پسوند ti غالباً به درجهٔ ضعیف ریشه متصل میشود و در معادل این کلمه در سنسکریتِ ویدی نیز چنین است. اما این را نیز میدانیم که در این خصوصیت دستوری ممکن است میان زبان ویدی و اوستایی اختلاف باشد و بعلاوه شواهدی از استعمال این پسوند با ریشهٔ متوسط در ویدی و اوستایی، هر دو، به دست است (به قسم دوم از جلد دوم دستور هندی باستان یاکوب واکرناگل رجوع شود).
اشکال دوم ممکن است این باشد که اتصال این پسوند به ریشههای به اصطلاح دوهجایی هندیواروپایی (یا ریشههای معروف به set در نزد دستوریان هند، یعنی دارای مصوت کوتاه کسرهمانندی در پایان آنها) نادر است، و ریشهٔ jan به معنای زادن از این نوع ریشههاست. با این حال، این فقره را نیز چون شواهدی دارد نمیتوان اشکال جدی تلقی کرد. در واقع دو اشکالی که ذکرش گذشت بر ریشهٔ zam (در هندی باستان jam) هم وارد است، چون این ریشه نیز هم دوهجایی است و هم اگر رأی آقای پیرار پذیرفته شود، باز هم کلمهٔ frazanti بر درجهٔ متوسط ریشه ساخته شده است و تنها فرق این است که از این ریشه مشتقی مانند prajāti در هندی باستان وجود ندارد و آن هم به خودی خود دلیل نیست، و در واقع استدلالی است از روی عدم استعمال.
پس چون اختلاف در درجهٔ ریشه در هنگام اتصال پسوند ti در ریشهٔ واحد هم ممکن است میان زبان هندی باستان و ایرانی باستان وجود داشته باشد و بعلاوه در ایرانی باستان گرایش به اتصال ti به ریشهٔ متوسط گویا بیشتر نیز بوده (بجهت شواهد به همان کتاب دستور رجوع شود)، وجه اشتقاقی که آقای پیرار متعرض آن شده برتریی بر وجه اشتقاق گذشتگان ندارد، سهل است نسبت به آن فروتر هم هست، چون کلماتی مانند natus در زبان لاتین به معنای پسر و Kind در آلمانی به معنای کودک و فرزند، که همریشه با "زادن" فارسیند (اگر خواسته باشیم تنها به دو نمونه از همریشههای فرزند در زبانهای هندیواروپایی اکتفا کنیم)، مؤید وجه اشتقاق پیشینند.
این کلمهٔ فرزند در اوستا غالبا با صفت āsna به کار میرود. بنده همنظر با آن محققانی هستم که āsna را مشتق از ریشهٔ zan به معنای زادن و همریشه و هممعنا با «آزاده» میدانند (نه محققانی که تا به امروز آن را به کوشا یا مانند دانشمند دیگر بلژیکی و فرانسوی، ژان کلنز، به "بههدفرسیده" ترجمه میکنند). اگر چنین باشد، در این تعبیر مکرر اوستایی (āsnąm frazantīm) جناس اشتقاق عامدانهای هست که آن نیز مؤید همان وجه اشتقاق محققان پیشین است. احتمال دیگر البته این است که این جناس را چیزی مانند جناس شبه اشتقاق بشماریم. در این صورت نیز، گویندگان اوستا احتمالا به همریشه بودن این دو کلمه قائل بودهاند و این را کسانی که با این نوع کاربردها در اوستا و وید آشنا هستند بخوبی در مییابند. معهذا، بنده بر نظر اولم و معتقد به جناس اشتقاق در این تعبیرم.
سیداحمدرضا قائم مقامی