- ب ب +

ادب به معنی عیب بر خود نهادن

 یکی از معانی ادب، عیب بر خود نهادن و خودداری از انداختن تقصیر به گردن دیگران است. شمس تبریزی مخصوصا به ادب در این معنی تأکید دارد:
مرد آن است که عیب بر خود نهد و از سلیمان بیاموزد
مالی لا ادری الهدهد؟ بر حیوانی عیب ننهاد، عیب بر خود نهاد. (مقالات شمس ص ۲۱۱)
اشاره شمس به قصه سلیمان است در قرآن که چون هدهد از مجلس غایب بود، پرسید: چرا هدهد را نمی بینم؟ و نگفت که هدهد چرا نیامده است؟ باز شمس تأکید دارد که اگرچه بد و نیک هرچه هست از خدا است، اما شرط ادب آن است که مرد هرچه نیک است به خدا نسبت دهد و بدیها را خود به گردن گیرد «تا عیب نهادن بر خود خو کند» یعنی عادت کند و در روابط با همنوعان خود نیز همین روش را به کار بندد:
 
ما اصابک من سیئة فمن نفسک، اگرچه عقیده آن است که: قل کل من عند الله، ولیکن در حالت عیب نهادن بدین نظر کند که فمن نفسک. تا عیب نهادن بر خود خو کند.
(مقالات شمس/ همان)
 
مولانا با اشاره به قصۂ آدم و شیطان می گوید آدم گناه را خود به گردن گرفت و نجات یافت، اما شیطان گناه خود را به گردن خدا انداخت و به لعنت ابدی گرفتار آمد:
 
گفت شیطان که بما أغویتنی
کرد فعل خود نهان دیدنی
گفت آدم که ظلمنا نفسنا
او زفعل حق نبد غافل چوما
 
دکتر محمدعلی موحد