چاوش
۱. کسانی که نامهای امرای محلی نواحی شرقی ایران، مانند شیر و شار و اخشید و افشین و جز آنها، را در کتب قدیم تاریخ و ادب دیده باشند (شاید بهترین فهرست آن، گرچه ناقص، در المسالک ابن خردادبه و مفاتیح العلوم خوارزمی آمده باشد)، با مبلغی نامها و القاب ترکی مانند خاقان و طرخان و رتبیل و یبغو (یا جبغو، هر دو اصالتاً غیر ترکی) و ینال و تگین نیز مواجه شدهاند که بعضی در شمار امرا هستند و بعضی صاحبمنصبان. چاوش یکی از اینهاست (اگر عمر بود، این نامها و لقبها موضوع یک رسالۀ مستقل خواهد شد).
۲. فریدریش ویلهلم کارل مولر در ۱۹۱۳ متنی مانوی به نام مَهرنامگ ("کتاب اشعار"؛ تألیف نهایی آن در قرن سوم هجری) را شرح و نشر کرده است. در مقدمۀ این متن، نام چندین تن از بزرگان و امرا و صاحبمنصبان ترک آمده است و القابی مانند ینال و تگین و طرخان و مغاتور (= بهادر) و جبغو چندین بار تکرار شده است (مَهرنامگ به فارسی ترجمه شده، ولی این ترجمه در این مواضع معالأسف کمک چندانی نمیکند). یکی از این القاب "چَپیش" است. مولر حدس زده است (ص ۳۲) که این همان چاوشِ ادوار بعد باشد. این چَپیش در متون سغدی نیز هست و والتر هنینگ در رسالۀ "سغدیات" (ص ۳۴) گفتۀ مولر را در ترکی بودن آن تکرار کرده است. معنی لغت فرمانده و سرهنگ و پیشرو و مانند آن است.
۳. لوئی بازَن، محقق فرانسوی، در مقالهای که در اولین کنگرۀ بینالمللی مطالعات بالکان دربارۀ قدمت استعمال چاوش نوشته (۱۹۶۸)، معلوم کرده که صورت قدیمتر این کلمه "چبیش/چابیش" است، از اصل čab یا čav (یا sab/sav)، و گفته است که "واو" کلمه حاصل تحول بعدی است و مصوت دوم کلمه تحت تأثیر این واو اصطلاحاً لبی شده است. قدیمترین شواهدی که بازن از این کلمه در کتیبههای ترکی یافته متعلق است به اوایل قرن هشتم میلادی. آلسیو بومباچی، محقق ایتالیایی، در مقالۀ مفصلی که با نام "ایلتبر" (= رتبیل؛ به دو مطلب مختصری که نویسندۀ حاضر دربارۀ رتبیل نوشته رجوع فرمایند) نوشته (نهمین مجمع مطالعات آلتایی، ۱۹۷۰، ص ۱۷)، یک دو شاهد به شواهد بازن افزوده و از حدس مولر نیز یاد کرده است. آگاهیهای نوشتههای این دو دانشمند از جهاتی بیش از آنی است که در کتاب معروف گرهارد دورفر آمده است. دورفر و بازن ظاهراً از گفتۀ مولر مطلع نبودهاند. خلاصۀ ناقصی از مطالب دورفر را میتوان در بعضی نوشتههای فارسی نیز پیدا کرد.
۴. چاوش و چاووشِ فارسی و جاویش و شاویش و شاوش و جاویشیه و شاویشیۀ عربی دخیلند از ترکی و به آنها باید افزود صورتهای مختلف دیگری از این کلمه در ارمنی و گرجی و یونانی و زبانهای بالکان و زبانهای دیگر که دورفر فهرست کرده است.
۵. اشباع مصوت چاووش محتمل است که کار فارسیزبانان باشد و از نظر نویسندۀ حاضر قابل مقایسه است با خاموش و فراموش و هوش و سیاووش و کاووس و شاید بعضی کلمات یونانی مانند ناموس و آبنوس (این کلمات یونانی نیازمند بحث جداگانهاند). تقریباً تردیدی نیست که صورت اصلی فراموش "فرَمُش" است (صورت واسطه: فرامُش و در بعضی لهجهها فرامشت) و تردید نیست که هُش مخفف هوش نیست و هوش مشبع هُش است. این را اشتقاق این الفاظ به ما میگوید. خامُش نیز احتمالاً اصل است و خاموش فرع. خامُش ممکن است همریشه با فرامُش باشد و اگر چنین باشد، "خ" به آن افزوده شده، مانند خامه و خشم و خرما و ...
بعد التحریر: در کتاب مبتدیانهای که چند روز پیش به نام فارسی باستان نشر شده (و سخن گفتن دربارۀ آن وقتها و کاغذها مستغرق خواهد کرد و اولی ترک چنین کار بیهودهای است)، در اشتقاق چِشپِش، نیای داریوش، گفته شده که "ارتباط آن با čpyš سغدی محقق نیست". سبحان الله! چرا اصلاً نام نیای داریوش را باید با یک کلمۀ ترکی از قرنها بعد مقایسه کرد و تقلیدِ اهل تحقیق کرد و گفت ارتباطش با آن محقق نیست یا هست؟