مفهوم زبان چند لایه
مفهوم «زبان چند لایه» در حوزه لغت و گذشته از ساختارهای نحوی، با مفهوم «اشتراک لفظ» در منطق گره میخورد (اگر دقیقش را بخواهید مفهوم "همنامی" یعنی homonomia در یونانی که شاهکلید منطق ارسطویی است چنانکه کل مکتوبات ارسطو در ویرایش بکر با همین کلمه در آغاز کتاب مقولات آغاز میشود) ارسطو چنانکه قبلا دربارهٔ این فن بلاغی در زبانش گفتهام کوشیده است جملهٔ اول کتاب و به تعبیری لغت اولِ کل کتبِ خود را طوری آغاز کند که لفظ هومونومیا در آغاز قرار گیرد و در همه چاپهای آثار ارسطو به ویرایش بکر کل حروف این کلمه با حروف درشت یونانی نوشته میشود که یعنی این مفهوم (هومونومیا) نوعی سیطره و مرکزیت بر کل منطق و تحلیل ارسطو از زبان نزد ارسطو دارد. ارسطو خود میگوید در سخن آنچه از همه ضروری تر است باید در آغاز آورده شود و اگر ارسطو کل رسائل منطقی خود را (اگر توالی میان آنها را اصیل و ارسطویی بدانیم) دقیقا با «تعریف ماهیت دقیق هومونومیا» آغاز کرده که یعنی ضروری ترین موضوع برای کل منطق و برای کل اندیشیدن خواهد بود طبق این تحلیل بلاغی از صرف و نحو نوشتاری ارسطو.
هومونومیا یعنی هر لفظ دارای معانی متعدد است و هر جمله به اندازه ضریب این کلمات مشترک الفاظ، دارای معانی و کارکردهای متعدد است پس نخستین مهارتِ زبان و اندیشه و «زون لوگون اخون=جاندار واجد نطق یا حیوان ناطق» همین است که بتواند توامان این معانی متعدد و متفاوت و بسا متخالف را با نوعی حساب احتمالات ذهنی و سریع همزمان شناسایی و همزمان اهم فی الاهم کند و بسته به بافت و نیت معنای مرجح را در جایگاه نخستین و معانی دیگر را در رتبه های بعدی قرار دهد.این از نظر افلاطون به روایت ارسطو کل کاری است که در برابر سخن سفسطی باید انجام داد اما ارسطو مهارتهای دیگری هم می افزاید (به همین دلیل شیخ در موخره معروفش در سفسطه شفا از وجوه برتری ارسطو بر افلاطون را همین میداند که افلاطون از همه مغالطات فقط "مغالطه اشتراک لفظ" را می, شناخت).
صناعتی هم که به طور اخص این مفهوم را تحلیل میکند «پیرامون ابطالهای سوفیسطی» یا همان صناعه المغالطیین در زبان ابن سینا است. ارسطو در پاره ای دقیقا برای فهم دقیق معنای متن و اجتناب از اسیر سفسطه شدن از مهارت «لوگیسموس» به مثابه شمارش و حساب استفاده میکند و در مواضعی دیگر از لفظی که به معنی «انجام سریع محاسبات چهارگانه اصلی حساب با سنگریزه است» استفاده میکند. آنکس توانایی خوانش دقیق متن را دارد که همزمان با توان احصاء و شمارش معانی متعدد الفاظ بتواند به سرعت و دقت و با ذهن روشن یک ریاضی دان به بررسی شبکه روابط و نسَب میان این معانی بپرداز. چنین شخصی دریافتی ویژه از معنی متن داشته و سطحی خاص از نوشتار و طرازی برتر از معنا را تجربه میکند.